سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات

استراتژی روسیه (یکشنبه 85/9/5 ساعت 12:12 عصر)

تردیدی نیست رسیدن به یک درک عمیق از نوع رفتار، خطوط قرمز و هدف نهایی کشورها نقش مهمی در پیروزی در مذاکرات حساسی همچون پرونده هسته‏ای ایران خواهد داشت. در این میان اهداف بلوک آمریکایی شامل تمامی کشورهای انگلیسی زبان بعلاوه ژاپن در برخورد هر چه شدیدتر با ایران کاملا روشن است اما این وضوح در عملکرد بلوک اروپای قاره‏ای و بلوک آسیایی (چین و روسیه) وجود ندارد. بخصوص عملکرد روسیه همواره در ایران موجب شگفتی می‏شود. دو تفسیر در مورد عملکرد روسیه وجود دارد. تفسیر تیم سابق مذاکره کننده هسته‏ای این بود که روسیه یک قدرت درجه اول جهانی نیست و نهایتا در زمینه پرونده هسته‏ای ایران تابع تصمیمات غرب خواهد بود و بنابر این بهترست از ابتدا با ارباب مذاکره کنیم. تیم جدید هسته‏ای بنظر می‏رسد نقش بیشتری برای روسیه قایل باشد. دست‏کم لاریجانی تصور می‏کند روسیه ظرفیت خوبی بلحاظ تبلیغاتی برای تاثیرگذاری بر غرب برخوردار است و ازینرو می‏توان گفت پس از اروپا دومین طرف مذاکره جدی تیم جدید روسیه است. البته این بمعنای تکیه بر روسیه نیست. در واقع روسیه بدلیل مواضع متلون هسته‏ای‏اش مهره‏ای مناسب جهت پاسکاری مداوم بین ایران و غرب است در حالی که چین ثبات قابل توجهی در مواضعش دارد و خیلی هم طرف مذاکره قرار نمی‏گیرد. اما مشکل اصلی در رابطه با روسیه فهم رفتار متناقض این کشور است.

زمانی که پس از فوت زودهنگام رییس‏جمهور انتصابی روسیه، میخائیل گورباچف از سوی حزب کمونیست به ریاست جمهوری رسید توازن قوا در عرصه تبلیغات جهانی در اثر پیشرفت‏های غرب در زمینه شبکه‏های تلویزیونی و ماهواره‏ای به ضرر روسیه تغییر کرده بود. این پیشرفتهای تکنیکی با تاکید بیشتر بر اهمیت تبلیغات و روابط عمومی در سرویس‏های اطلاعاتی غربی همراه شد و با چاشنی ناتوانی روسیه در این زمینه، منجر به شکست تبلیغاتی بلوک کمونیسم در برابر سرمایه‏داری شد. ازینرو گورباچف آغاز دوره جدیدی از سیاست گلاسنوست (تبلیغات) را اعلام کرد. برای کاهش فشار تبلیغاتی غرب، مقامات روسیه مطابق معمول در دوره‏های گلاسنوست در مذاکرات و سخنرانی‏های رسمی کمونیسم را زیر سوال بردند و تغییراتی جهت باز کردن فضا و افزایش انتقادات درون-سیستمی انجام دادند. دشمنی با غرب بطور نمادین با مذاکرات سطح بالا و پیمان‏های خلع سلاحی کاهش یافت. در این اثنا با کودتای بوریس یلتسین نظام کمونیستی شوروی سابق سقوط کرد و روسیه اقمار خود را یکی پس از دیگری رها کرد. آیا این کودتا چیزی شبیه به انقلاب‏های رنگی دوران پس از یازده سپتامبر بود که توسط آمریکا هدایت و حمایت شد؟ بنظر اینطور نمی‏رسد. غرب پاداش روسیه در چرخش بسوی سرمایه‏داری را با زیرکی داد. آمریکا لحظه‏ای از بلعیدن اقمار سابق روسیه غافل نشد و ناتو سال‏ها پس از انحلال پیمان رقیب ورشو گام‏های بلند خود را بسوی شرق آغاز کرد. اتحادیه اروپا سهم بزرگی از کشورهای بازمانده از بلوک شرق سابق را بدست آورد و آمریکا موجی چند میلیونی از فرار مغزهای روسی را پذیرا شد. با این وجود مدتها طول کشید تا آمریکا چنان نفوذی در جمهوری‏های سابق شوروی بدست آورد که بتواند کودتاهای رنگی ولو موقتی و بی‏ثبات بوجود بیاورد. در این میان با وقوع کودتا در روسیه اتفاق قابل ملاحظه‏ای رخ نداد. مطبوعات غرب در توضیح این مساله نوشتند که همان نخبگان کمونیست اینک لباس ملی‏گرایی پوشیده و هنوز در راس قدرت هستند. حاکمان جدید از میان دستگاه‏های اطلاعاتی شوروی سابق برخاستند و بدون کمونیسم اینک بی‏پرده در راه افزایش قدرت بین‏المللی روسیه گام برمی‏داشتند. برخورد سرد غرب با روسیه جدید موجب سرخوردگی مردم این کشور شد تا جایی که آنها دوباره خواستار بازگشت کمونیسم شدند. اما مسوولان بنظر نمی‏رسید با مساله غیرمنتظره‏ای برخورد کرده باشند و نشانه‏ای از تجدیدنظرطلبی از خود بروز نمی‏دادند. با وجود تسخیر عراق (متحد روسیه در خاورمیانه) توسط آمریکا و انواع انقلاب‏های رنگی در حیات خلوت روسیه که توسط آمریکا سازماندهی می‏شود روسیه هنوز با جدیت خواستار عضویت در ناتو و اتحادیه اروپایی و سازمان تجارت جهانی است. مسکو نشان داده است که پیروزی نهضت‏های آزادی‏بخش ضدآمریکایی در سراسر جهان چندان او را بوجد نیاورده است. در جای خود روسیه با معامله بر سر ارجاع پرونده هسته‏ای ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامه بر ضد کره شمالی توانست مجوز ورود به سازمان تجارت جهانی را از آمریکا کسب کند. همینطور چند روز قبل که تقاضای عضویت روسیه در اتحادیه اروپا توسط لهستان (متحد آمریکا در اروپا) وتو شد این امر سبب هشدار شدیداللحن روسیه به این کشور شد. سیاست گلاسنوست گورباچف در بهبود رابطه با چین هنوز کمونیست (که در دهه هفتاد و در اوج جنگ سرد آسیب دیده بود) بدون وقفه ادامه دارد.

بنظر می‏رسد روسیه با حاکمانی که تجربه غنی از رویارویی با بلوک غرب را دارند در اندیشه جهان آینده نیاز به متحدانی بزرگتر از کشورهای اقماری دارد. این کشور اقمار خود را رها کرده است تا به متحدین جدیدی دست یابد. در حال حاضر چین یکی ازین متحدین است اما تکلیف اروپا روشن نیست. در واقع ارتش دیپلماتیک روسیه بی‏وقفه به غرب می‏تازد. روسیه با فشارهای خود در زمینه انرژی امیدوار است راه ورود خود به اتحادیه اروپا و ناتو را هموار کند. اروپایی که با حضور روسیه به وسعت شگرفی دست می‏یابد و از نظر منابع انرژی خودکفا می‏شود با استفاده از فناوری پیشرفته نظامی روسیه پاشنه آشیل خود در برابر آمریکا را در زمینه توازن نظامی رفع کرده و ظرفیت سیاسی خود در استقلال از آمریکا را بمنصه ظهور خواهد رساند. برای رویارویی با آمریکا و تشکیل قطب قدرت جدید جهانی روسیه پول کم دارد و اروپا ارتش و این دو بخوبی با هم جور خواهند شد. در این زمینه تحلیلی است که می‏توانیم نوع تحرکات آمریکای نگران را درک کنیم. آمریکا با اینکه توانسته پویاترین اقتصاد جهان یعنی ژاپن را به همپیمانی کامل و مطیع تبدیل کند از اتحاد روسیه و اروپا واهمه دارد. آمریکا تلاش می‏کند با خریدن کشورهای اروپای شرقی و نصب سیستم‏های ضد بالستیک در این کشورها مانعی میان روسیه و اروپا ایجاد کند. روسیه نیز به تحرکات سریع خود در این زمینه ادامه می‏دهد. چند هفته قبل روسیه پیشنهاد یک معامله بزرگ را به اروپا داد که بر مبنای آن روسیه یک مخزن بزرگ گازی را که برای آمریکا در نظر گرفته شده بود در ازای امتیازات بلندمدت به اروپا واگذار خواهد کرد. تحولات پرونده هسته‏ای ایران هم نشاندهنده تلاش مشترک اروپا و روسیه برای محدود کردن دامنه عمل آمریکاست و تحولات آینده روشن خواهد کرد که روسیه تا چه حد در این رویای اروپایی خود موفق خواهد بود.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • عدالتخواهانه (پنج شنبه 85/8/25 ساعت 3:21 عصر)

    جریان دانشجویی دوباره بیدار شده و آرامش باندهای ثروت و قدرت را برهم زده و موجب واکنش آنها شده است. مدتها بود که جریان دانشجویی دوران رکود فعالیت سیاسی خود را می‏گذراند اما امروز به لطف عملکرد ننگین قوه قضائیه در چندین پرونده ملی دانشجویان بار دیگر انگیزه لازم برای حضور در صحنه را یافته‏اند. شاید بتوان استارت این حرکت را جنجال روزنامه‏های دوم خردادی درباره اظهارات فاطمه رجبی در مورد سفر خاتمی به آمریکا دانست. فاطمه رجبی در بازگشت از سفر حج ضمن پاسخ به حملات مخالفان عنوان کرد که خاتمی از ترس اینکه چند بسیج دانشجویی بیانیه بدهند دیدار خود با کارتر را لغو کرد. این اشارات زمینه روانی لازم برای فعالیت مجدد جنبش دانشجویی را فراهم کرد. پس از صدور آراء غیرعادلانه قوه قضائیه و در شرایطی که در اثر چند سال عملکرد ناصواب قوه قضائیه همه امیدها برای مبارزه با مفاسد اقتصادی و اجرای فرمان هشت ماده‏ای رهبری از بین رفته بود این بار اصولگرایان عزم خود را بر برخورد با این رویه جزم کردند. در مصاحبه‏های تلویزیونی اعضای دولت کاملا مشخص بود که کابینه تصمیم قاطعانه برای ایستادگی در برابر تصمیمات غیرموجه قوه قضائیه گرفته است. برای اولین بار وزرا به فاصله چند ساعت از صدور چنین احکامی جلوی دوربین‏ها حاضر ‏شده با انتقاد شدید از قوه قضائیه پیگرد قانونی قاضی صادر کننده رای (در مورد پرونده هاوایی)‏ را خواستار شدند. در این اثنا جنبش عدالتخواه دانشجویی که پس از مایوس شدن از پیشبرد فرمان هشت ماده‏ای تقریبا منحل شده بود از طرف نخبگان اصولگرا فراخوان به واکنش شد. مسعود ده‏نمکی در وبلاگ خود نوشت «از لبنان رفتن واجبتر، از زنجیره انسانی دور نیروگاه مهمتر، از کاریکاتور فلان آقا در روزنامه مهمتر، از موی کاکل دختران گناه‏تر، از آستین کوتاه پسران بدتر. اینجاست که باید فشار از پایین و چانه‏زنی از بالا صورت گیرد .... حتی اگر متهم به گروه فشار شوید.» از آن روز تاکنون جنبش عدالتخواه دانشجویی دوباره زور بازوی خودش رو جمع کرده و دعوای جدیدی رو شروع کرده. این موضوع برای جریان اصولگرایی بسیار مهم است چرا که در اصل این جریان در پی فرمان هشت ماده‏ای حرکت سیاسی خود را آغاز کرد و آن وقتها هنوز حتی احمدی‏نژادی هم نبود که سمبول اصولگرایی بشود. البته این روزها همه گروههای سیاسی درباره عدالت صحبت می‏کنند و وضعیت طوری شده که کلمه عدالت دیگر معنای سابق تند و تیز خود را از دست داده، شاید با تقابل اخیر بین اصولگرایان و قوه قضائیه این کلمه دوباره احیا شود.

    چند شب قبل در برگشت به خانه سوار اتوبوس بودم و گفتگوی دو جوان را در صندلی عقبی گوش می‏کردم. هر دو کارشناسی در زمینه فنی حرفه‏ای (قطعه‏سازی)‏ از دانشگاه یزد بودند. یکی‏شان مراجعه کرده بود به کارخانه برای کار در رشته خودش بهش گفته بودند ماهی 160 هزار تومان و پرسیده بودند سربازی رفته‏ای؟ که نرفته بود و شده بود ماهی هشتاد تومان. این جوان هم به کار آزاد روی آورده بود. پرسید زن گرفته‏ای؟‏ نه بابای حسرت‏باری گفت. آن وقت در روزنامه می‏خوانیم که فلان مدیر شرکت‏های دولتی ماهی 8 میلیون حقوق می‏گیرد. به خدا ما مسئولیت داریم. شما فکر می‏کنی انرژی حسرت‏های فقرا در این نظام آفرینش کجا برود خوب است؟ غیر از فرق سر ما؟‏ ثروتمندان هرگز حتی نفهمیدند عمق ناراحتی فقرا چقدر است. آنها چه می‏دانند یک بچه افسریه وقتی کنار دست چند تا شمال شهری می‏نشیند چطور خودش را جمع می‏کند و سرش را پایین می‏اندازد. اگر این ظاهرش است باطنش چه خبر است؟ چقدر این جامعه به پایین شهری‏ها فشار حقارت وارد می‏کند؟‏ فقط خود فقرا می‏دانند. بالا شهری‏ها خیلی سنگین‏تر و قشنگتر حرف می‏زنند آنها بهتر لباس می‏پوشند آداب اجتماعی بالاتری دارند کلاس آنها بالاتر است. آن طرف این سکه حقارت پایین شهری‏هاست. بگذریم اما خدا از ما خواسته بین فقرا زندگی کنیم نه بین ثروتمندان شاید به همین دلیل. رفیق عزیز حقوق‏های میلیونی ممکن است در خانه من و تو را هم بزند ... آن وقت کجاست کسی که مثل احمدی‏نژاد حقوقش را نگیرد و تازه کار هم بکند؟ شاید هم به این نتیجه برسیم که بهتر است ما این حقوق را بگیریم و به اسلام با آن خدمت کنیم!


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • تغییر ساعت بانک‏ها (پنج شنبه 85/8/18 ساعت 10:48 صبح)

    چند شب قبل شبکه پنج سیما در برنامه «امروز تهران» یک گزارش طولانی سراسر توهین و حمله به دولت پخش کرد. مجری برنامه آقای خیرخواه تا جایی جلو رفت که دولت را متهم به القاء ترس در میان کارکنان بانک‏ها برای جلوگیری از اظهارنظرات منفی در زمینه طرح تغییر ساعت بانک‏ها نمود. این برنامه که بیشتر یک کار سفارشی پکیج بنظر می‏رسید به بیشتر سیاست‏های دولت حمله کرد. حتی گران شدن اتوبوس‏ها را نیز تلویحا به لیست اقدامات سوء دولت افزود. محتوای آن القاء غیرکارشناسانه بودن تصمیمات دولت و بی‏منطقی و لجاجت و سرسختی شخص رییس جمهور بود. گزارشگر برنامه مدام به سراغ افرادی که پشت در بانک صف کشیده بودند می‏رفت و آنها هم بی‏دریغ هرچی دل تنگشان می‏خواست نثار این طرح می‏کردند.

    البته من و شما کاملا واقفیم که به هر حال موسم انتخابات است و هیچ تعجبی ندارد اگر یکباره کودتایی 10 میلیاردی در خبرگزاری سابقا اصولگرای مهر انجام بشود. تا جایی که نه تنها در مسایل شهری نظرات تلطیف شود بلکه موضع هسته‏ای مهر هم 180 درجه بچرخد. کار مهر به جایی رسیده که می‏نویسد: «لاریجانی معتقد است تحریم‏ها بر اقتصاد ایران اثری ندارد». توجه کنید که این واژه «معتقد است» را سابقا برای اظهارات جنگ‏طلبانه آمریکا و اسراییل بر ضد ایران و بمنظور احمقانه نشان دادن آن بکار می‏بردند. تحرکات مدیر پرشین بلاگ هم که دیگر به سطح رسانه‏ای کشیده شده است. البته من حدس می‏زنم رقمها برای شبکه پنج سیما بالاتر از این حرفها باشد. یادم هست یک زمانی بنده خدا چمران را دعوت کرده بودند به این برنامه. همین آقای خیرخواه وسط صحبت‏های چمران شروع کرد بنحوی که در تصویر دیده می‏شد به او مطالبی را القا کردن که فلان چیز را در جواب بگویید. البته چمران‏ها بر کلام مسلطند و آدم‏های شیادی مثل خیرخواه هرگز به گرد پای آنها هم نمی‏رسند. اما در باب جو وحشت حاکم بر بانک‏ها:‏ اینقدر سنگین است که بیچاره کارمندان صبح‏ها تا لنگ ظهر از فشار آن خوابند.

    اما برخی مطالب کارشناسی هم در این برنامه مطرح شد. از جمله ادعا شد از آنجا که بانکها تنها کسر کوچکی از ادارات دولتی را تشکیل می‏دهند تغییر ساعت کاری آنها تاثیری بر ترافیک ندارد. خب اگر کسر کوچکی هستند شما چرا اینقدر خودتون رو به در و دیوار می‏کوبید؟ واقعیت این است که درصد بزرگی از کارهای اداری و تجاری مردم به بانک‏ها وابستگی کامل دارد و تا بانکها باز نشوند این کارها راه نمی‏افتد. علت تشکیل صف جلوی بانکها نیز همین است. دولت نیز با علم به این مساله با عقب انداختن ساعت شروع به کار بانک‏ها تمامی این حجم کار اداری و تجاری را وادار می‏کند که پس از چند روز معطل ماندن پشت درهای بسته بانک ازین ببعد ساعت شروع بکار خود و مراجعات اداری‏شان را مطابق با ساعت کار بانک‏ها تنظیم کنند تا به مشکل برنخورند. بنابراین آنهایی که غر می‏زنند کسانی هستند که متوجه نشده‏اند با زندگی در کلانشهر تهران باید هزینه‏هایی بپردازند. از جمله این هزینه‏ها این است که برخی اشخاص وقت خود را ازدست بدهند تا ترافیک، کل شریان حیاتی شهر را قطع نکند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • رشد جمعیت و مساله غذا (پنج شنبه 85/8/18 ساعت 10:13 صبح)

    مهمترین ایرادی که چه بسا از دیرباز به مدافعین افزایش رشد جمعیت وارد کرده‏اند این است که ما با همین جمعیت فعلی هم مشکل گرسنگی داریم چه برسد به اینکه بخواهد افزایش هم پیدا کند. در جواب باید به این مساله اشاره کنیم که طبق آمارهای موجود تنها 10% زمین‏های کشاورزی مستعد کشت در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‏گیرد پس دست کم می‏توان مدعی شد امکان افزایش ده برابری جمعیت فعلی وجود دارد. حال اگر حداکثر نرخ رشد جمعیت را بصورت 3% در سال در نظر بگیریم فکر می‏کنم قریب نیم قرن می‏توان چنین رشدی را بدون نگرانی از پایان زمین برای کشاورزی ادامه داد. آمار دیگری می‏گوید هم‏اکنون در آمریکا تنها 6% جمعیت این کشور به کشاورزی اشتغال دارند در حالی که این کشور بزرگترین صادرکننده محصولات کشاورزی نیز هست. اگر این آمار را با وضعیت قرون قبلی که اکثریت مردم کشاورز بودند مقایسه کنیم متوجه می‏شویم که بهره‏وری در کشاورزی با رشد فناوری بالا رفته است. جهش تولیدی اخیر در ایران که با تزریق دانش به بخش کشاورزی ایجاد شد و منتهی به خودکفایی در گندم و برخی دیگر از محصولات اساسی شد این موضوع را بخوبی نشان می‏دهد. ممکن است گفته شود مساله اصلی کمبود آب شیرین است نه زمین یا نیروی کار کشاورزی. در این مورد باید یادآوری کنیم که این کمبود همیشه وجود داشته است اما بشر با خلاقیت خود توانسته از منابع آب شیرین بهترین بهره‏برداری را بکند. کافی است توجه کنیم که آب شیرین بصورت باران در سراسر کره زمین بیش از آنچه نیاز داریم هست اما مخلوط شدن این آب شیرین با املاح است که آنرا غیرقابل استفاده می‏کند. بشر از دیرباز ابتکاراتی برای استفاده ازین منابع بکار برده است. بعنوان مثال چاه زدن یکی ازین اختراعات است یا سد بستن بر روی رودخانه‏های شیرین. البته کسی انتظار ندارد با یک ابتکار برای همیشه خیال بشر راحت باشد. باید باز هم تلاش کرد اما ناامیدی و خودکشی از ترس مرگ مفهومی ندارد. البته چشم‏انداز آب شیرین کاملا روشن است چرا که یکی از محصولات فرعی نیروگاه‏های هسته‏ای که قرار است هزاران تا از آنها در قرن آینده ساخته شود آب شیرین است که می‏تواند دشت‏های وسیعی را آبیاری کند.

    یکی دیگر از اشکالاتی که این روزها از زبان آقای توکلی مطرح شد این بود که هر وقت مشکل بیکاری همین جمعیت فعلی را توانستیم حل کنیم بفکر افزایش بیفتیم. پاسخ این است که با افزایش جمعیت تقاضا نیز افزایش میابد و در نتیجه مشاغل جدید ایجاد می‏شود. در حال حاضر دولت‏ها در سراسر جهان سعی می‏کنند با پایین آوردن نرخ بهره و تزریق پول در جامعه بطور مصنوعی تقاضا را بالا ببرند. وقتی جمعیت کشور دو برابر شود طبعا دوبرابر غذا و کشاورز نیاز دارد و دو برابر پارچه و کارخانه پارچه‏بافی. بنابر این اساسا رشد جمعیت تاثیری بر کم و زیاد کردن نرخ بیکاری نخواهد داشت.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • رشد جمعیت و تامین اجتماعی (شنبه 85/8/13 ساعت 10:59 صبح)

    از زمانی که در ده هزار سال قبل فن کشاورزی توسط بشر اختراع شد تمامی نظامات زندگی تغییر کرد و یکجانشینی جای کوچ‏نشینی و شکارگری را گرفت. واحد اقتصادی بنام روستا شکل گرفت و رفته‏رفته از مازاد تولید غذا در روستاها امکان گسترش شهرها نیز فراهم شد. نظام تامین اجتماعی که تا پیش از آن بر مبنای قبیله قرار داشت تبدیل به خانواده گسترده شد. منظور از نظام تامین اجتماعی مکانیسم حمایتی جامعه در برابر مسایل مربوط به بقای نوع است. بعنوان مثال فردی که در قبیله زندگی می‏کرد می‏توانست از خدمات دفاعی قبیله در برابر مهاجمان بهره‏مند باشد و البته مسئولیت دفاع را نیز در مقاطعی عهده‏دار بود. این فرد اگر در طول زندگی‏اش دچار نقص عضو یا فقر می‏شد از طرف قبیله مورد حمایت قرار می‏گرفت. پس از انقلاب کشاورزی وظایف تامین اجتماعی به عهده خانواده گسترده (شامل یک فامیل بزرگ که در زیر یک سقف زندگی می‏کردند) گذاشته شد. اکنون که در حدود دو سده از سومین دوره زندگی بشر بنام دوره صنعتی می‏گذرد مجموعه این وظایف به واحدی بنام دولت ملی منتقل شده است.

    در تمام دوران کشاورزی-محور که نسبت به آن اطلاعات مناسبی داریم مساله جمعیت نقش محوری در نظام تامین اجتماعی داشته است. اشخاص تلاش داشتند که زودتر ازدواج کنند و بچه‏های زیادی داشته باشند تا در روزگار پیری عصای دستشان باشد. تعداد زیاد فرزندان نشانه قدرت اجتماعی بود و با تجویز چند همسری برای مردان اجازه داده نمی‏شد هیچ زنی که توانایی تولید مثل داشته باشد ازین مساله بازبماند. اما با وقوع انقلاب صنعتی و تشکیل دولت مدرن (نو) بنابر اطلاعات آماری موجود همزمان با کاهش بار خانواده در تامین اجتماعی این نهاد اجتماعی با کاستن از تعداد فرزندان رو به کوچکتر شدن نهاد و بتدریج نرخ رشد جمعیت کاهش یافت. بمحض اینکه پدران و مادران احساس کردند دیگر نیازمند بچه‏هایشان نخواهند بود کمتر زحمت بچه‏دار شدن را بخود دادند و این موضوع امروزه تا جایی پیش رفته است که حتی مردم کمتر ازدواج می‏کنند. زمانی در اوایل این تحول ادعا می‏شد که خوشبختی در داشتن روابط جنسی بدون مسئولیت‏های بچه‏داری است، اما اکنون روشن شده است که بدون نیاز به تولید مثل اصولا خانواده روزبروز کمتر و کمتر حتی تشکیل خواهد شد. بدون بچه لذت جنسی نیز رنگ باخت و مسلما روابط ناپایدار و گاه‏بگاه بی‏بندوبار امروزی حتی از نظر رضایتمندی جنسی نیز قابل قیاس با خانواده ثابت نیست. اما آیا این وضع در آینده پایدار خواهد بود؟

    بلحاظ نظری رشد جمعیت بالا موجب ایجاد هرم جمعیتی مثلثی و رشد پایین جمعیت موجب ایجاد هرم جمعیتی استوانه‏ای می‏شود. باریک شدن تدریجی هرم می‏تواند ناشی از مرگ و میر طبیعی و یا ناشی از رشد طبیعی تعداد پدر و مادرها باشد. با تشکیل دولت رفاه نظام تامین اجتماعی به این شکل تغییر یافت که دولت از جوانان شاغل مالیات می‏گرفت و آنرا صرف تامین خدمات بازنشستگی و بیمه بهداشتی برای فقرا و سالمندان می‏کرد. اکنون همه جا این ندا به گوش می‏رسد که دولت رفاه شکست خورده است. زیرا روزبروز تعداد کمتری مالیات دهنده برای پرداخت حقوق هر بازنشسته پیدا می‏شود. هرم سنی استوانه‏ای شده است به این معنی که تعداد جمعیت بازنشسته افزایش قابل توجهی یافته و جوانان شاغل کاهش یافته‏آند. واکنش همیشگی دولتهای غربی تا بحال اینگونه بوده است که میزان مالیات‏ها را افزایش داده‏اند تا جایی که یک فرد شاغل برای داشتن بیمه بازنشستگی باید بخشی حتی در حدود نصف حقوق خود را بعنوان مالیات بپردازد. از طرف دیگر با پیشرفت علم پزشکی روزبروز دستگاه‏های پرهزینه‏تر و آزمایشات متنوعتری باب می‏شود و عمدتا مشتری این خدمات نیز سالمندان هستند. در نتیجه چنین وضعیتی روزبروز مردم ترجیح می‏دهند از بیمه شدن خودداری کنند و امروزه پیشرفته‏ترین کشور جهان یعنی ایالات متحده دارای یکی از درصدهای بزرگ مردم محروم از بیمه درمانی است. در ایران با اینکه هنوز هرم جمعتی دارای پایداری نسبی است ولی بخش بزرگی از بودجه دولت تنها صرف پرداخت حقوق بازنشستگان می‏شود. دولت در سال‏های اخیر مجبور بوده است بخش بزرگی از دارایی‏های خود را در ازای بدهی‏هایش به سازمان تامین اجتماعی که اکنون بزرگترین سرمایه‏گذار ایران است واگذار کند. با این حال مسئولین این سازمان تنها می‏توانند دوام آنرا تا حداکثر ده سال آینده تضمین کنند. اخیرا دلت‏های اروپایی که ازیم معضل بتنگ آمده‏اند اقدام به افزایش گام‏بگام سن بازنشستگی می‏کنند. اما هر حزبی که در این زمینه قدمی برمی‏دارد با واکنش خشمگینانه رای‏دهندگان میانسال روبرو و شکست میخورد. کار بجایی رسیده است که مساله تامین اجتماعی را آزمون بقای دمکراسی می‏دانند.

    بلحاظ تئوری راه‏حل کاملا روشن است. فارغ ازینکه چه نهادی مسئول سازماندهی تامین اجتماعی باشد (دولت، خانواده یا قبیله) چیزی باید وجود داشته باشد تا تقسیم شود و این ارزش افزوده تنها با کار مولد نسل شاغل جوان بوجود می‏آید. بنابراین از زاویه نگاه تامین اجتماعی کاهش رشد جمعیت تنها ناقوس مرگ یک جامعه را بصدا در‏می‏آورد اگر  چه موقتا با کاهش تعداد نانخورها افزایش کاذب رفاه را به ارمغان بیاورد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • <   <<   26   27   28   29   30   >>   >
    فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 11 بازدید
    دیروز: 18 بازدید
    کل بازدیدها: 238635 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [122]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [118]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده