سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات

وحدت اصولگرایان : توفیق اجباری (چهارشنبه 85/11/4 ساعت 7:2 عصر)

مدتی است فضای کشور آرامش خوبی پیدا کرده است و اختلافات میان اصولگرایان نیز کاهش پیدا کرده است. حالتی که می‏توان آنرا نوعی اتحاد مجدد اصولگرایان دانست، آن هم درست در زمانی که هیچ کس انتظار آنرا نداشت. اما چه عاملی باعث بوجود آمدن وضعیت فعلی شده است؟ ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند و خدا خواست تا کشور بتواند از شرایط خطرناک سیاسی که روی داده بود گذر کند. در این میان نقش عامل خارجی نیز پررنگ بود.

اصولگرایان منهای دولت در بازه زمانی پس از انتخابات حملات شدیدی را علیه دولت تدارک دیدند اما بی‏اعتنایی کامل دولت به این تلاش‏ها باعث تضعیف آن شد. آنها در دو ماه گذشته با ارتکاب اشتباهات پیاپی در واقع عدم بلوغ سیاسی خود را به نمایش گذاشتند. در شورای شهر خصوصی‏سازی گسترده باعث اعتراض مردم و انزوای قالیباف شده است. از سوی دیگر در مجلس شورای اسلامی طرح‏های بی‏ارزش فوریتی و لفاظی‏های سیاسی بر علیه دولت این شبهه را بوجود آورده است که مجلس هفتم هم مانند مجلس ششم به سیاسی‏کاری پرداخته است. تصویب طرح‏های مساله‏داری که مکررا از سوی شورای نگهبان بدلیل مخالفت بدیهی با قانون اساسی رد می‏شوند و معطل گذاردن شماری از لوایح مهم قضایی و اداری باعث شده است سرمایه سیاسی این جریان کاهش شدیدی را تجربه کند. مخالفت‏های تندروانه با دولت تا جایی اوج گرفت که در میان نیروهای این جریان در مورد عقلانیت راهی که می‏روند سوال بوجود آمد و نهایتا باعث توقف این روند شد و اکنون شماری از رسانه‏ها و اعضای این جریان بدلیل عجله در مطرح کردن خودشان بعنوان مخالفان بنیادی دولت، مشروعیت و محبوبیت خود را از دست داده‏اند. از سویی دیگر دولت بر اثر تحولات روزهای اخیر در موضع قویتری قرار گرفته است. کشمکش بر سر اقدامات جزئی دولت از جمله مساله ساعت کار بانکها و نهایتا ملزم شدن دولت به تغییر رویه، تصویر دولت در افکار عمومی را بهبود بخشید. دولت با مطرح شدن بحث افزایش قیمت مسکن نه تنها تضعیف نشد بلکه با بهره‏گیری از فضاسازی مخالفین برای تشریح اقدامات اساسی خود در این زمینه محبوبیت تازه‏ای کسب کرد. اکنون مردم بیش از آن که بخاطر گرانی مسکن دولت را سرزنش کنند از دولت انتظار پیدا دارند که اقدام قاطع انجام دهد. حسن ختام بازسازی وجهه دولت در تنظیم لایحه بودجه‏ای بواقع غافلگیر کننده بود که عقلانیت سیاسی و اقتصادی در آن موج می‏زند و آرمانگرایی دولت را با محافظه‏کاری مجلس پیوند داده است.

در کشاکش مسائل داخلی آنچه آب سردی بر اختلافات داخلی ریخت اقدامات دشمن خارجی بود. تصویب قطعنامه تحریم شورای امنیت نگاه‏ها را از مشکلات داخلی به مسائل خارجی معطوف کرد. مردم ایران متوجه شدند که غرب بطور جدی قصد ایجاد مشکل برای ما دارد. اکنون جامعه ایران را می‏توان به هواپیمای مسافربری‏ای تشبیه کرد که در میانه راه به مسافران اطلاع داده می‏شود که هوای طوفانی در پیش رو داریم. کمربندها بسته شده است و قهرا وقتی همه روی صندلیهای خود قرار بگیرند دیگر مجالی برای بی‏نظمی‏های سابق باقی نمی‏ماند. پس از صدور قطعنامه نیز اقدامات آمریکا در تشکیل ائتلاف منطقه‏ای بر ضد ایران که با واکنش بی‏سابقه مقامات ایرانی مواجه شد و همچنین عملیات ایذایی آمریکا در عراق بر ضد ایران تنها باعث تحکیم اتحاد مردم ایران شده است.

اکنون شاید بتوان طرح دشمن برای آفریدن شایعات مختلف در جامعه را در راستای ایجاد دوباره تشویش و کاستن از وحدت میان مردم دانست. عملکرد مذبوحانه دشمن تنها نشاندهنده ابعاد عظیم شکست آنها در بی‏ثبات کردن ایران از طریق منازعات سیاسی است. ازینرو افشای شایعات و ابطال آنها می‏تواند پیروزی‏های ملت را تداوم بخشد و دشمن را بیش از پیش در موضع ضعف قرار دهد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    مداخله نظامی (دوشنبه 85/11/2 ساعت 2:21 عصر)

     رسانه‏های غربی سر و صداهای زیادی درباره احتمال اقدام نظامی آمریکا بر علیه ایران مطرح کرده‏اند. پس از اعلام راهبرد جدید بوش و دستگیری دیپلمات‏های ایرانی در عراق تبلیغات در مورد این مساله افزایش پیدا کرده است. برای اطمینان در اینجا لازم است بگوییم لااقل در نیم قرن گذشته و از زمانی که فناوری هسته‏ای پا به عرصه وجود گذاشت هیچ‏گاه یک ابرقدرت با یک کشور بالقوه هسته‏ای درگیر نشده است. درگیری با کشوری که دانش هسته‏ای را بدست آورده است و در صورت اراده کردن قادر است ظرف مدت کوتاهی به سلاح هسته‏ای مسلح شود کار بیهوده‏ای است. با اینگونه کشورها معمولا از طریق تلاش برای محدود کردن نفوذشان از طریق حمله به همپیمانانشان برخورد می شود، مانند آنچه در جنگ 33 روزه لبنان روی داد. مقامات آمریکایی کاملا آگاه هستند که ایران در حال حاضر (بقول نیکلاس برنز) در وضعیت دفاعی قرار دارد و منتظر اقدامات تند طرف‏های درگیر است تا مشروعیت لازم برای گام‏های هسته‏ای خود را بدست آورد. در واقع دستیابی ایران به فناوری هسته‏ای بیش از آنکه بقول آمریکایی‏ها صلح را بخطر انداخته باشد باعث تحکیم آن شده است. در ایران کسی تردیدی ندارد که اگر همین مقدار دانش هسته‏ای را نیز نداشتیم بسادگی بعنوان هدف بعدی حمله آمریکا مطرح می‏شدیم. بعلاوه قدرت‏گیری هسته ای ایران باعث شده است لحن مقامات ایرانی نیز ملایم شود، آنها دیگر نیازی به اقدامات غیرهسته‏ای احساس نمی‏کنند. هر اقدام طرف مقابل را اکنون می‏توان با اندکی تغییر در سیاست‏های هسته‏ای بخوبی پاسخ داد. در مقابل آمریکا نیز تا چندی پیش بیشتر تلاش خود را بر موضوع هسته‏ای ایران متمرکز کرده بود. مواجهه با یک کشور هسته‏ای باعث شده است مقامات کاخ سفید بنحو بی‏سابقه‏ای عاقل شوند و واکنش‏هایی خلاف نومحافظه‏کاری از آنان صادر شود. در این چارچوب وقتی می‏بینیم که سیاست برخورد آمریکا با ایران به حوزه‏های غیرمرتبط مانند فعالیت‏های دیپلماتیک ایران در عراق یا حمایت ایران از حزب‏الله و حتی بسمت مقابله اقتصادی کشیده شده است می‏توانیم آنرا تنها نشانه پذیرش شکست از طرف آمریکا بدانیم، چرا که آمریکا از برخورد با مولفه اصلی قدرت ایران دست کشیده و به مسایل فرعی پرداخته است. ضعف شدید آمریکا در این درگیری در افکار عمومی بین‏المللی کاملا مشخص شده است بنحوی که اکنون برخلاف یکی دو سال قبل کمتر کسی در سراسر دنیا نگران حمله آمریکا به ایران است و آنرا جدی می‏گیرد. افکار عمومی دریافته است که ایران وآمریکا وارد یک مرحله بلندمدت از همسنگی هسته‏ای شده‏اند و احتمال برخورد این دو قدرت بزرگ منطقه‏ای و بین‏المللی روز به روز در حال کاهش است. البته نباید از نظر دور داشت که ویژگی روانی جنگ سرد این است که طرفین دائما مشغول تحلیل آخرین وضعیت موازنه نیروها هستند و مترصد فرصتی هستند تا در صورت برهم خوردن تعادل برای حمله سرنوشت‏ساز پیش‏دستی کنند. البته این حالت نه جنگ نه صلح را نباید با احتمال حمله قریب‏الوقوع اشتباه گرفت.
  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    جلسه مجمع (یکشنبه 85/11/1 ساعت 9:26 صبح)

    از شانس من تاریخ مجمع طوری بود که نتونستم بطور کامل در جلسه حضور داشته باشم و فقط یکی دو ساعت اول بودم. هدفم از شرکت در این جلسه بیشتر آشنا شدن با دوستان قدیمی وبلاگی بود. با چند نفر از جمله ابوذر (وبلاگ پاسداران) آشنا شدم و خاطرات گذشته برام زنده شد. یادش بخیر دو سال پیش هنوز سرویس نظارت بر کامنتها وجود نداشت و بخش نظرات وبلاگ‏های حزب‏اللهی صحنه انتقام‏گیری و گاه توهین به مقدسات میشد. وبلاگ ابوذر در راس هجوم بود و یادمه یبار یک نامه جعلی رو در اینترنت منتشر کرده بودند از دفتر رهبری که حالا یادم نمییاد راجع به چی بود. طرف آنلاین بود و من و ابوذر هم. با اینکه به وقت من نیمه شب بود نمی‏تونستم خودم رو راضی کنم که بگیرم بخوابم. انتقادات شدیدی بود و دفاع ما هم شدید بود. هر نیم ساعت بلند میشدم و میرفتم سایت ..... ما بطور موفقیت آمیزی توانستیم ثابت کنیم نامه جعلی است و در این میان بحثهای ابوذر خیلی دقیقتر بود.

    اول اینکه جلسه مجمع با استقبال گسترده وبلاگ‏نویسان روبرو شده بود. من تا بحال این تعداد وبلاگ نویس را یکجا جمع ندیده بودم. امیدوارم دوستان تا زمانی که تنور داغه انتخابات شورای مرکزی را هم برگزار کنند چون تجربه نشان داده که هر کار جمعی کم‏کم دچار افت انگیزه میشود. دوم اینکه حضور بزرگانی چون ده‏نمکی و داوودآبادی خیلی باعث روحیه دادن به بچه‏ها بود و صحبت‏های داوودآبادی هم خیلی جالب بود. البته من فکر می‏کردم ده‏نمکی هم قراره صحبت کنه ولی بنظرم حرف دل این دو نفر تفاوت زیادی نداره. سوم باید از بچه‏ها برای پخش کلیپی درباره بوسنی تشکر کنم بسیار زیبا و تاثیرگذار بود (البته از چند ثانیه اولش که بگذریم!). چیزی که در مجمع وبلاگ نویسان مسلمان مهمه اینه که همه آدمها آرمانهای مشترکی دارند و هر کدام مستقلا در فضای اینترنت تاثیرگذار هستند. اینجا کسی بالاتر از دیگری نیست و همه با هم برادرند. بنابراین هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله. بچه‏های موسس هم که واقعا زحمت کشیده‏اند و چند سالی برای راه‏اندازی این مجمع کار کرده‏اند. امیدواریم دلهاشان متحد و خدا یارشان باشد. 


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    گردهمایی وبلاگ‏نویسان مسلمان (چهارشنبه 85/10/27 ساعت 9:1 صبح)

    پنج شنبه 28 دی ماه 1385 ساعت 13

    تهران، میدان بهارستان، مقابل در اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای فرهنگ عمومی کشور.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    گرانی مسکن (یکشنبه 85/10/24 ساعت 2:59 عصر)

    تصور عمومی این است که برخی سیاست های دولت از جمله اعطای وام‏های مسکن و تزریق نقدینگی به بازار باعث افزایش قیمت مسکن شده است و بنابراین این گونه سیاست‏ها باید متوقف شود. در این مورد بنظر می‏رسد نوعی اغتشاش ذهنی بوجود آمده که خوب است کمی برای روشن شدن مسائل درباره آن صحبت کنیم.

    1- وجه سیاسی: مسلما رسانه‏های مخالف دولت در حال بزرگنمایی «انکار دولت نسبت به گرانی مسکن» تحت عناوین مختلفی از جمله نرخ رسمی تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی،‏ تغییر و افزایش دامنه کالاهای مورد محاسبه در نرخ تورم و برخی اظهارات مقامات دولتی هستند. بی‏پرده باید بگوییم که این شایعات در مردم اثر کرده و تنها یک مساله اینترنتی و روزنامه‏ای نیست که بتوان آنرا نادیده گرفت. از سوی دولت نیز بدرستی این تصور وجود دارد که پذیرش افزایش قیمت مسکن توسط مقامات مسئول خود موجب افزایش هجوم به بازار مسکن و تقویت موج روانی خرید می‏شود و بنابراین در این مورد سکوت می‏کنند. بنظرم کاملا ضروری است دولت اولا بطور دقیق نحوه محاسبه نرخ تورم را به مفصل‏ترین و مداوم‏ترین وجه ممکن اعلام کند تا سیاست رسانه‏ای ستاد ضد عدالت خنثی گردد. از طرف دیگر بدلیل حساسیت شدید بحث مسکن که بخش بزرگی از درآمد خانوار را به خود اختصاص می‏دهد خوب است دولت نوعی سیستم نظارت بر بازار ایجاد کند که دست کم بتواند بطور هفتگی گزارش مستندی درباره قیمت مسکن به تفکیک شهر و نوع خانه ارائه دهد. در این صورت امکان موج‏سواری در این زمینه به حداقل می‏رسد و بحث‏ها با استناد به آمار کارشناسی صورت می‏گیرد.

    2- وجه نظام اقتصادی کلان: در کشور ایالات متحده آمریکا در یک شهر کوچک پایینترین قیمت برای یک خانه در حدود 200 هزار دلار است. با این حساب شاید بتوان حداقل قیمت خانه در یک کلان شهر مثل نیویورک را 400 هزار دلار دانست. این در حالی است که در این کشور حقوق یک استاد دانشگاه (پس از کسر مالیات) در حدود 50 هزار دلار در سال است. پس می‏توان درآمد یک فرد متوسط را در حدود 30 هزار دلار در سال در نظر گرفت. بنابراین ارزش یک خانه برابر حدودا 13 سال درآمد این فرد است. در ایران حداقل قیمت یک خانه در تهران را می‏توانیم در حدود 50 میلیون تومان بدانیم در حالی که یک حقوق بگیر متوسط، ماهی 250 هزار تومان حقوق می‏گیرد برابر با سالی حدودا 3 میلیون تومان. بنابراین ارزش یک خانه در تهران تقریبا برابر 16 سال درآمد این فرد است. بنابراین با وجود افزایش شدید قیمت مسکن وضعیت در ایران با کشورهای دارای سیستم اقتصادی سرمایه‏داری تفاوت زیادی ندارد. البته ما انقلاب نکردیم که آخرش تفاوتی با آمریکا نداشته باشیم و این شاخص‏ها اتفاقا به ما علامت می‏دهد که بیش از حد غرق در مدل اقتصادی سرمایه‏داری شده‏ایم. در سوی دیگر نظام اقتصادی اشتراکی قرار دارد (در کشورهای بلوک شرق) که در آنها اساسا فرد مالک مسکن نبوده است و بنابراین پولی نیز برای آن نمی‏پرداخته است. هر خانواده‏ای بمحض تشکیل، از دولت یک خانه دریافت می‏کرده و تنها در حد مخارج نگهداری ساختمان پول پرداخت می‏کرده است. البته بدلیل تسلط کامل دولت بر مسکن، در این نظام، دولت قادر بود از مهاجرت فراتر از ظرفیت به شهرها جلوگیری کند تا کمبود مسکن پیش نیاید. کمی نزدیکتر، در کشور عربستان سعودی تمامی زمین‏های شهری در مالکیت شهرداری است و ارزش خرید و فروش هر خانه تنها برابر هزینه ساخت آن است. این طرح شبیه به پیشنهاد جدید دولت جهت حذف قیمت زمین از مسکن می‏باشد.

    3- در عمل: فکر می‏کنم «اصولگرایان منهای دولت» در زمینه تفکر اقتصادی دچار تضاد و دوگانگی شده‏اند. آنها از طرفی از گران شدن مسکن شکایت می‏کنند و از طرف دیگر می‏گویند که این مساله نتیجه افزایش نقدینگی جامعه و نیز وام‏های مسکن است. بنابراین بیاییم نقدینگی جامعه را کاهش دهیم و وام مسکن را هم قطع کنیم. اما یک لحظه صبر کنید! مگر شما نمی‏خواستید مردم خانه‏دار شوند؟‏ در حالی که در عمل دارید وام مسکن آنها را قطع می‏کنید و حقوق‏ها را کاهش می‏دهید! این بنظر نقض غرض نمی‏رسد؟ اگر تئوری اقتصاد کلان را دربست درباره مسکن بپذیریم باید قبول کنیم که اگر 10% به توانایی مردم جهت خرید مسکن بیفزاییم 10%‏ هم به قیمت مسکن افزوده می‏شود و این چیزی جز بازی با حاصل جمع صفر نیست! بنابراین راه‏حل چیست؟  طبق معمول خواهند گفت که بیماری اقتصادی کشور مزمن است و تنها با افزایش تولید در بلند مدت قابل درمان است. بی‏تعارف گوش ملت از این حرفها پر است و به همین دلیل هم به یک سیاستمدار انقلابی رای داده است که بیاید و زمین و زمان را به هم بریزد نه اینکه همه چیز همانطور که هست بماند.

    4- راه حل: بی‏تردید مشکل مسکن مساله عدالت است. با درمان‏های کلی اقتصادی که به همه خریداران مسکن به یکسان نگاه می‏کند نمی‏توان مردم را خانه‏دار کرد. اگر به تمام خریداران وام بدهید نتیجه‏اش تنها افزایش قیمت مسکن است. پس باید تنها به اقشار نیازمند وام بدهید تا در کل جامعه، افزایش نقدینگی احساس نشود. اقشار ثروتمند را هم به حال خودشان بگذارید تا با پرداخت قیمت مسکن سطح درآمدهایشان کاهش یابد. بال دیگر سیاست مسکن اعمال کنترل دولتی بر مهاجرت است. هر سیاست تسهیل خرید مسکن، اگر در ابتدا از مهاجرت افسار گسیخته به شهرها جلوگیری نکند تنها موجب تسهیل مهاجرت و افزایش مشکلات خواهد شد. بنابراین دولت باید توجه داشته باشد که پیگیری شدیداللحن سیاست تمرکز زدایی از تهران ضرورت بالایی دارد. از طرف دیگر باید دانست که همیشه تاریخ اینگونه نبوده است که تمام هم و غم آدم‏ها صرف مسکن بشود. اگر نظام سرمایه‏داری با سوءاستفاده از نهایت نیاز انسان به سرپناه قیمت آنرا تا فلک افزایش می‏دهد هیچ نیازی به ادامه پایبندی به این سیستم اقتصادی نیست. می‏توان و باید تا حد مورد نیاز به سلب حقوق مردم در رابطه با مالکیت اقدام کرد تا جامعه دچار مشکل کشنده‏ مسکن نشود. البته این اقدام حتما یک اقدام انقلابی خواهد بود و جلوه‏ای از آن می‏تواند سیاست حذف قیمت زمین از مسکن باشد. باید بپذیریم که در نظام‏های اشتراکی هم نکات مثبتی وجود داشت که می‏توان از آنها برای بهبود سیستم فعلی اقتصادی استفاده کرد. نمونه آن ایفای نقش دولت بعنوان انحصار خرید و توزیع گندم در سالهای اخیر است که باعث ایجاد امنیت تولید، رونق بی‏سابقه و جهش در تولید این محصول استراتژیک شد. لازم نیست همیشه تسلیم تئوری‏های غربی اقتصادی باشیم. اگر کاری جواب می‏دهد ارزش امتحان کردن دارد ولو برخلاف «اصول اقتصادی»‏ باشد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >
    فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 2 بازدید
    دیروز: 18 بازدید
    کل بازدیدها: 238626 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [122]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [118]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده