سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات

توسعه کمی، جهش کیفی (چهارشنبه 86/1/8 ساعت 7:0 عصر)

انگاره توسعه یافتگی اغلب برای ملل توسعه نیافته رویایی دور از دسترس و غیر ممکن بوده است. این پرسش تاریخی در ایران از زمان عباس میرزا تا به حال تکرار شده است که «ما چه چیزی از آنها کم داریم که نمی‏توانیم مثل آنها باشیم». در طول تاریخ پاسخ‏های متعددی در این مورد داده شده است. از نفی تسلط غرب (نفی مطلوبیت تجدد) تا باور به اینکه غرب خود مسئول عقب نگه داشته شدن ملل مظلوم عالم است (مانند دیدگاه عبدالله شهبازی و پورپیرار). هر دو این دیدگاه‏ها بخشی از حقیقت را در درون خود دارند و هر دو ناظر بر چرایی وضعیت فعلی ماست. دیدگاه‏هایی هم در درون کشور درباره طرف دیگر این پرسش شکل گرفته است که حالا برای آینده چه باید بکنیم؟ در دو دهه اخیر با نوسانات سیاسی داخل کشور تئوری‏های گوناگونی برای توسعه کشور ارائه و به مرحله اجرا درآمده است. تئوری سازندگی که منتهی‏الیه آرزوهایش این بود که پشت سر هم کارخانه و جاده بسازد و افتتاح کند. تئوری سیاسی اصلاحات که معتقد بود تا از فرق سر تا نوک پا فرنگی نشویم (به غرب سیاسی در عمل نپیوندیم) توسعه نه ممکن و نه اصلا مطلوب است. البته اقتصاددانان غربی تا می‏توانسته‏اند به برنامه توسعه کمیت محور ما خندیده‏اند. بسادگی می‏توان نشان داد که اگر راهبرد توسعه‏ای ما افزایش گام به گام تولید و ثروت باشد حتی اگر رشد سالانه 8 درصدی را بتوانیم برای مدتهای طولانی حفظ کنیم دست کم یک قرن برای یک کشور توسعه نیافته طول میکشد (مثل چین که لستر تارو مثال میزند) تا در این شاخصها به پای غرب برسد (تارو درآمد سرانه را شاخص میگیرد). اما روند تحولات اکنون بگونه دیگری در حال شکل گیری است. اگر رشد هشت درصدی کارساز نیست چطور است رشد 40 درصدی صادرات غیر نفتی در یک سال (آمار امسال ایران) را تجربه کنیم؟ اکنون دریافته‏ایم که دستیابی به رشد و توسعه تنها و تنها از راه یک جهش بزرگ بدست می‏آید نه گامهای کوچک. توسعه کمی باید جای خود را به جهش کیفی بدهد تا ایران بتواند سری میان سرها بلند کند. اما این جهش چگونه ممکن است؟‏اگر چه توسعه کمی زیرساختها مفید و کاملا لازم است اما امید بستن به آن سرابی بیش نیست، تنها یک جهش علمی و فناورانه می‏تواند مایه کاهش نابرابری جهانی باشد. ایران در چند سال اخیر جهشهای بزرگ علمی و فنی را تجربه کرده است. ایران به فناوری هسته‏ای دست یافته است، فناوری هوایی، فرستادن موشک و ماهواره به فضا، تولید موشکهای قاره‏پیما، تولید بازدارندگی اتمی و موشکی، تولید فکر در عرصه سیاسی (بحث هولوکاست و تئوری مردم سالاری دینی، گفتگوی تمدنها)، نمایش قدرت مردمی، جهش کیفی در عرصه صنایع دفاعی، تولید مداوم تئوری های سیاسی (سازندگی، اصلاحات،‏ عدالت)، پیشرفت‏های عظیم در عرصه پزشکی و ..... اگر امروز قدرتی و ابهتی داریم، اگر می‏توانیم صادراتمان را ظرف یک سال چهل درصد رشد دهیم علتش جهش کیفی ماست و غرب نیز میداند که یا باید کیک منافع بین‏المللی (منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی) را با این تازه وارد تقسیم کند یا با تمام توان جلوی نقاط قوت اصلی ما بایستد.
  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    دستگیری شهرام جزایری و نقش وزارت اطلاعات (جمعه 86/1/3 ساعت 9:37 صبح)

    عملیات مربوط به دستگیری شهرام جزایری باعث تعجب افکار عمومی شد. معمولا عادت داشتیم بسیاری از مسایل این چنینی تبدیل به زخم‏های کهنه شده و هیچ‏گاه پیگیری‏ها به نتیجه مناسب ختم نشود اما اینبار ظاهرا اوضاع فرق داشت. اما اینکه چطور این کار انجام شد محل تامل است. رسانه‏ها می‏گویند عوامل اطلاعاتی ایران توانستند در یک کشور خارجی رد وی را بیابند و با اطلاع به پلیس محلی وی را دستگیر کنند. من این داستان را بیش از حد خلاصه شده میدانم:

    1- هیچ سرویس اطلاعاتی دارای آنچنان توان گسترده‏ای نیست که بتواند در یک کشور خارجی یک سیستم نظارتی قوی ایجاد کند. سرویس‏های اطلاعاتی در کشورهای دشمن از طریق نفوذ در سازمانها یا حتی سرویس اطلاعاتی ملی آن کشور و در کشورهای دوست از طریق همکاری و بده‏بستان با نهادهای امنیتی ملی به اطلاعات دست می‏یابند. این روش کم‏هزینه‏تر و دارای احتمال موفقیت بیشتر و ریسک سیاسی پایینتری است.

    2- اگر شهرام جزایری در جایی مثل سوریه یا لبنان دستگیر شده بود درک آن خیلی ساده بود و در چارچوب همکاری امنیتی قرار داشت. اما خبرهای غیر رسمی حاکی از دستگیری وی در امارات است. امارات جایی است که پاتوق سیا محسوب می‏شود و دفتر ویژه اطلاعاتی آمریکا برای نفوذ در ایران نیز در دوبی قرار دارد. علاوه بر این امارات از نزدیکترین متحدین آمریکا است و تقریبا یک دشمن کوچک برای ایران محسوب می‏شود.

    3- در این شرایط دو راه برای تفسیر این موفقیت هست:‏ همکاری یا نفوذ. بنظرم با ملاحظه تمرکز اطلاعاتی آمریکا در امارات مساله نفوذ خوش‏خیالی است. بنابراین اگر تا اینجا با من موافق باشید: شهرام را سیا به ایران تحویل داد. اگر تعجب کرده‏اید یادآوری کنم که چند ماه پیش نیز قاتل قاضی مقدس توسط سفارت آمریکا در دوبی به ایران بازگردانده شد.

    4- چرا؟ مگر نه اینکه فرار شهرام جزایری چنان ضربه حیثیتی به ایران زده بود که مشروعیت نظام را در داخل کشور دچار ضربه جدی کرده بود؟‏ آمریکاییها منطقا باید تمام توان اطلاعاتی خود را بکار می‏گرفتند که او را از دسترس ایران بدور نگه دارند! البته این نوع بده‏بستان‏ها حتی بین سرویس‏های اطلاعاتی دشمن نیز نامعمول نیست. آنها ممکن است در ازای تحویل شهرام جزایری تقاضای استرداد بعضی رهبران القاعده که در ایران زندانی هستند یا امتیازات و اطلاعاتی درباره عراق را کرده باشند.

    5- اکنون با نگاه به گذشته می‏بینیم که به احتمال زیاد مذاکرات برای استرداد جزایری و تبادل امتیاز مدتهای زیادی در جریان بوده است. شاهد؟ الف- آیت‏الله جنتی در نماز جمعه دو هفته قبل از دهنش پرید که «این مردی که فرار کرد و به خارج رفت» در حالی که هنوز رسما خارج شدن جزایری از کشور تایید نشده بود. این شاهد نشان می‏دهد مقامات ایرانی چیزهایی میدانستند که به مردم نگفته بودند. ب- تبلیغات حول فرار جزایری بسیار بی‏محابا بود. تریبون‏های رسمی اعلام کردند که با این فرار صداقت دستگاه قضایی زیر سوال رفته است. این خودزنی حالا بنظر با اطمینان از استرداد قریب‏الوقوع وی صورت گرفته است. ج- یک بار نزدیک بود شهرام مسترد شود اما ظاهرا مشکلی در مذاکرات دقیقه نود پیش آمد.

    6- اما واقعا چرا؟ مسلما هر امتیازی که آمریکا از ایران گرفته باشد هموزن شهرام نمی‏توانست باشد. البته باز هم چنین چیزی نامعمول نبوده است. کاگ‏ب سرویس اطلاعاتی شوروی بارها توسط ماموران خودش اسامی جاسوسان شوروی در اروپا را به ماموران سیا رد کرد. این کار برای کمک به ارتقاء‏ بعضی ماموران مورد نظر شوروی در سیا از طریق ترتیب دادن موفقیتهای حرفه‏ای برای آنها صورت می‏گرفت.

    7- این فرضیه را بگذارید کنار روشنگری‏های وبلاگ پاسداران درباره لایه مشارکتی در وزارت اطلاعات. نتیجه‏ای که من می‏گیریم این است که آمریکا در حال همکاری با بخشهایی از اطلاعات ایران است و هدفش نیز ارتقاء این عوامل در درون سیستم است. ممکن است فرضیه بدبینانه‏ای بنظر برسد اما آزمایش آن ساده است ..... ببینید دقیقا مذاکره کننده ایرانی در این تبادل چه کسی بوده است؟ آیا وی تصادفا از لایه مشارکتی اطلاعات نبوده است؟


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    سلاح اتمی و جنگ‏های جهانی بعدی (سه شنبه 85/12/29 ساعت 3:58 عصر)

    گزاره‏های متعددی در طول زمان درباره سلاح‏های اتمی در اذهان شکل گرفته است و مبنای رفتار مومی کشورها شده است که نیاز به بررسی دقیقتری دارد. اگرچه صحبت کردن درباره این سلاح دشوار است اما اکنون پس از خواندن گزارش لس‏آجلس تایمز درباره «بلندپروازی هسته‏ای ایران ریشه در فاجعه سردشت دارد» فکر می‏کنم همه ما باید خود را مسئول جلوگیری از تکرار چنین وقایعی بدانیم.

    1- «سلاح‏ هسته‏ای بنحوی وحشتناک و بیش از حد ویرانگر است» ...... در اینجا خوب است به مورد هیروشیما اشاره کنیم. اغلب با شگفتی می‏شنویم که با پرتاب سلاح هسته‏ای بر روی هیروشیما (که تازه بمبی ابتدایی و کوچک بود) در یک آن یکصد هزار نفر جان باختند. اگر چه این برای ما که در دوره صلح نسبی میان جنگ‏های جهانی زندگی می‏کنیم ممکن است وحشتناک باشد اما باید اشاره کنیم درست یک هفته قبل از هیروشیما، لشکری از بمب‏افکن‏های آمریکایی بی17 در ظرف چند ساعت توکیو را به خاک و خون کشیدند. حمله‏ای که در آن هشتاد هزار نفر جان باختند.

    2- «سلاح اتمی تنها برای کشتار مردم غیرنظامی کاربرد دارد» ..... اگرچه آمریکا از این سلاح در این راه استفاده کرد، اما بسرعت مفهوم این سلاح به بازدارندگی بین‏قاره‏ای میان ابرقدرتها تغییر یافت. در دورانی زندگی می‏کنیم که مهمترین تهدیدها از جانب قدرتهای فرامنطقه‏ای صورت می‏گیرد. آمریکا و انگلیس درست به این دلیل چنین متهورانه در تمام دنیا دست به دخالت نظامی می‏زنند که سرزمین اصلی آنها دور از دسترس انتقامجویانه ملتهای مورد هجوم قرار دارد و از هر گونه آسیبی مصون است. این موضوع امکان تدارک جنگ از پشت جبهه و همچنین حفظ امنیت و آرامش افکار عمومی را به کشورهای اشغالگر می‏دهد. بنابراین مهمترین راه برای دفاع در مقابل ابرقدرت‏ها تهدید سرزمین اصلی آنهاست. این راهبرد شامل دو مساله کلاهک و حمل کننده موشکی (بالستیک یا کروز) می‏شود. اگرچه کشورهای مورد تهدید مانند ایران و کره شمالی پیشرفت‏های مهمی در ساخت موشک‏های با برد بلند نموده‏اند اما باید توجه داشت اگر قرار باشد این موشکها دارای کلاهکهای انفجاری کلاسیک باشند هزینه عظیمی که باید صرف ساخت و پرتاب یک موشک قاره پیما بشود قابل توجیه نخواهد بود. بازدارندگی با کلاهک کلاسیک موقعی بدست می‏آید که شما بتوانید در یک جنگ چند روزه در حد چند هزار موشک به سرزمین دشمن شلیک کنید که چنین کاری با بودجه حتی ثروتمندترین کشورها نیز شدنی نیست. بنابراین وجود کلاهک اتمی برای تولید بازدارندگی بالستیک لازم است. از سوی دیگر باید توجه داشت که برای نابودی تاسیسات استراتژیک دشمن در سرزمین اصلی او سلاحهای متعارف هیچ گونه کاربردی ندارد. برای مثال نابودی یک راکتور هسته‏ای دشمن که مرکز تولید سلاح‏های هسته‏ای است تنها توسط یک سلاح هسته‏ای از راه دور امکانپذیر است.

    3- «عصر سلاحهای هسته‏ای به سر آمده است» ..... بنظرم درستتر است بگوییم عصر سلاحهای هسته‏ای هنوز نرسیده است! آمریکا مشغول زمینه سازی برای کاربرد سلاح هسته‏ای است. در هر جنگی از بمبهای بزرگتری (10 تنی و غیره) استفاده می‏کند که ارزش نظامی ندارد و تنها هدف آن عادی جلوه دادن انفجارهای بزرگ است. آمریکا هم‏اکنون از اورانیوم را بعنوان عنصری سنگینتر از سرب در سلاحهایی که جرم زیاد برای نفوذ به پوششهای زرهی نیاز دارند استفاده می‏کند و توجهی هم به آثار مخرب تشعشعی این سلاحها ندارد. همچنین نیازی نیست یادآوری کنیم که آمریکا در حال ساخت سلاحهای هسته‏ای کوچک برای نفوذ در پناهگاه‏های زیرزمینی است.

    4- «سلاحهای هسته‏ای مانع فروپاشی شوروی نشد» ..... بله اما مانع از آن شد که در جریان پنجاه سال مقابله تمام عیار جنگ سرد میان آمریکا و شوروی حتی یکبار جنگی واقعی میان این دو کشور رخ دهد. در هیچ جبهه‏ای یک سرباز شوروی با یک سرباز آمریکایی روبرو نشد. کشتارها نصیب کسانی شد که از این سلاحها بی‏بهره بودند.

    5- «جنگ مدرن بسمت تسلیحات کوچکتر و با دقت بیشتر حرکت می‏کند» ..... این نظر که آلوین تافلر آینده‏گرای آمریکایی آنرا تبلیغ می‏کند مبتنی بر این تفکر است که پیروزی در جنگ دیگر مبتنی بر کشتار انبوه مانند آنچه در جنگهای جهانی رخ داد نیست برای نابودی دقیق سلسله اعصاب دشمن مایه پیروزی است. در پاسخ کافی است بگوییم که تا جنگ جهانی دیگری رخ ندهد نمی‏توان صحت این برداشت را در عمل آزمایش کرد. کشورهای صنعتی نشان داده‏اند که اگر موجودیتشان در خطر قرار گیرد دست به بزرگترین کشتارها ولو میلیونی خواهند زد و آن روز بدا به حال کسانی که بدون داشتن سلاح نهایی جرات کرده باشند به غرب و شرق نه بگویند. همانطور که در خلال جنگ جهانی اول برای قوای اشغالگر انگلیس دشوار نبود که با اقدامی بی‏سروصدا (منع واردات گندم از هند) یازده میلیون ایرانی را به کام مرگ بفرستند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    انفعال در پرونده هسته‏ای (شنبه 85/12/26 ساعت 9:35 صبح)

    در روابط شخصی افراد بدترین حالت موقعی پیش می‏آید که «دست کسی خوانده شود». هر یک از ما در زندگی‏مان اهداف و آرمان‏هایی داریم و در تصمیم‏گیری‏های روزمره خود بنحوی عمل می‏‏کنیم که به این آرمان‏ها نزدیک شویم و منافع مورد نظر را بدست آوریم. هیچ کس حاضر نیست این خطوط اصلی تصمیم‏گیری خود را ولو به نزدیکترین یارانش هم بازگو کند. حال اگر بنا به بی‏احتیاطی یا هر چیز دیگر این اصول لو برود آنگاه دیگران قادر خواهند بود بدقت رفتار آن شخص را پیش‏بینی کنند و از این رهگذر بنحوی حرکت کنند که بیشترین منافع را برای خود کسب کنند. وقتی شما بدانید استدلال نهایی طرف شما چیست می‏توانید بسادگی آنرا خنثی کنید ولی اگر چنین اطلاعاتی نداشته باشید دائما در هزارتوی استدلال‏های غیرنهایی طرف گیر می‏افتید و احتمال موفقیتتان در یک مذاکره بسیار کم خواهد بود. بنابراین مهمترین فاکتور قدرت، پیش‏بینی ناپذیر بودن است.

    دولت ایران در پرونده هسته‏ای مزیت پیش‏بینی‏ناپذیری خود را از دست داده است. سوای اینکه نفوذ اطلاعاتی در سیستم وجود دارد و هر تصمیم مهمی را چند روز قبل از اعلام عمومی آن در رسانه‏های غربی نشت می‏دهد، مساله مهمتر این است که ایران در ذهن خود هرگونه حرکت فراتر از چارچوب‏های پذیرفته شده بین‏المللی و غربی را نفی کرده است و این تنها یک گام از خواسته نهایی غرب فاصله دارد. در حقیقت ایران تمام کارت‏های بازی خود را بدست خود سوزانده است و تنها یک کارت باقی گذاشته است و آن هم کارت پیشرفت فنی است. اگر امروز می‏بینیم که در برابر قطعنامه‏های شورای امنیت در وضعیت خلع سلاح کامل قرار داریم از اینجا ناشی می‏شود. بنابراین تنها راه برون‏رفت از بن‏بست فعلی نه در انکار اوضاع بلکه تجدید نظر در استراتژی هسته‏ای است.

    ایران پذیرفته است که تولید سلاح هسته‏ای از نظر اخلاقی محکوم است. ایران پذیرفته است که همکاری نکردن با بازرسان خلاف هدف صلح‏آمیز ماست. ایران پذیرفته است که ان‏پی‏تی علیرغم ناعادلانه بودن پیمان خوبی است (لاریجانی)،‏ ایران پذیرفته است که غرب نگران فعالیت‏های ماست و ما باید بلحاظ اخلاقی آمادگی داشته باشیم نگرانی‏ها را برطرف کنیم ،‏ ایران پذیرفته است که دفاع از خود را به کشورهای ثالث (چین و روسیه) که قدرتهای اتمی و دارای حق وتو هستند واگذار کند، ایران پذیرفته است که این دو قدرت بلحاظ اخلاقی و ژئوپولتیک توجیهی برای دفاع از ایران ندارند پس باید هزینه این دفاع نقدا از قبل پرداخت شود، ایران پذیرفته است که از هیچ کشوری نمی‏توان انتظار داشت بر علیه ما رای ندهد چرا که کشورهای بیچاره زیر فشار آمریکا هستند، ایران پذیرفته است که رای کشورها بر ضد ایران اقدامی خصمانه محسوب نمی‏شود ...... می‏بینید که با این دستگاه فکری که بر حرکت هسته‏ای ما حاکم است انتظار موفقیت کاملا بیهوده است.

    ایران برای اینکه بتواند ابتکار عمل را در پرونده هسته‏ای در دست بگیرد باید درجه‏ای از پیش‏بینی‏ناپذیری را وارد عملکرد خود کند تا حداقلی از بازدارندگی بدست آید. از موقعی که اصرار روزنامه‏ها به خروج ایران از پیمان منع گسترش با واکنش شدیداللحن لاریجانی مواجه شد دیگر کسی دنبال پیشنهاد ایده‏ای جدید نرفت. همه فکر کردند خوب لابد دولت می‏داند چه می‏کند و خودش از عهده برمی‏آید چرا ما خودمان را کاسه داغتر از آش می‏کنیم؟ راه‏کارهایی که وجود دارد اینهاست:‏

    از مراجع معظم تقلید و رهبر انقلاب بلحاظ فقهی سوال شود که اگر روزی روزگاری شورای امنیت قطعنامه‏ای صادر کند و ایران را بطور کامل تحریم تسلیحاتی کند با توجه به تضعیف قوای دفاعی آیا در آن صورت ساخت سلاح هسته‏ای برای دفاع بلحاظ شرعی مجاز خواهد بود؟ ..... ایران قاطعانه تاکید کند که در صورت صدور هرگونه قطعنامه دیگر بازرسان را راه نخواهد داد و این کار را انجام دهد، هدف لغو نظارت نیست بلکه پیش‏بینی ناپذیر کردن رفتار ایران است .... تبلیغات داخل کشور در جهت خروج از معاهده منع گسترش بدون قصد تولید سلاح هسته‏ای متمرکز شود ..... ایران اعلام کند که اگر حرکت خطایی از ناوهای آمریکایی سربزند آنها را هدف قرار خواهد داد ..... ایران بطور ناگهانی در مذاکرات مورد نظر غرب مانند اجلاس همسایگان عراق شرکت نکند .... حرکت احمدی‏نژاد در سخنرانی در شورای امنیت بسیار عالی است و هزینه تبلیغاتی برگزاری چنین اجلاسی را برای غرب بالا می‏برد و غرور ملی ایرانیان را تحریک می‏کند ....  ایران موقتا قرارداد هسته‏ای با روسیه را فسخ کند ..... ایران آشکارا اعلام کند که تحت شرایط فشار به تولید سلاح اقدام خواهد کرد ..... ما همواره شکایت می‏کنیم که چرا غربیها مدام از ما تعلیق غنی‏سازی را می‏خواهند، علت آن کاملا روشن است، ما بقیه خواسته‏های غرب را خودمان بدست خودمان ممنوع کرده‏ایم بنابراین آنها تنها یک گام (توقف پیشرفت فنی) با نهایت خواسته‏های خودشان فاصله دارند. فراموش نکنیم واگذار کردن مسئولیت دفاع از خودمان به یک قدرت هسته‏ای دیگر در حقیقت نشان از عدم آمادگی ما در فهم ارزش فناوری هسته ای دارد، ما اکنون خودمان یک قدرت هسته‏ای هستیم و خودمان می‏توانیم با اتخاذ استراتژی تهدید متقابل منافعمان را بدست آوریم یا دستکم از تعرضات پیاپی دیگران جلوگیری کنیم.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    اخراجی‏ها تولدی تازه در سینمای دفاع مقدس (چهارشنبه 85/12/23 ساعت 9:41 صبح)

    ده‏نمکی طبق عادت قدیمش هر جایی که برود آنجا را حسابی به هم می‏ریزد و از این نظر شباهتی به داش مجید شخصیت اصلی اخراجی‏ها دارد. اما ورود او را به عرصه سینمای دفاع مقدس باید بفال نیک گرفت. آغاز اکران اخراجی‏ها چند روز پس از مرگ حزن‏انگیز رسول ملاقلی‏پور کارگردان متعهد دفاع مقدس اتفاقی سمبولیک بود که نوید دهنده ادامه راه نسل جنگ و بدوش گرفتن این عَلَم بدست نسل دوم انقلاب بود. براستی چه میشد اگر با مرگ ملاقلی‏پور مجبور میشدیم حاتمی‏کیا را با آ فیلم‏های «ضد جنگش» تنها کارگردان مطرح این عرصه بدانیم، کارگردانی که در فیلم‏های اخیر خود تا می‏توانسته مودبانه به قشر حزب‏اللهی فحاشی کرده و عملا از گذشته دفاع مقدسی خود ابراز برائت کرده است. ده‏نمکی پیش از هر چیز فیلمی سالم تحویل جامعه ایرانی داده است و این در فضایی که فیلم‏ها اکثرا مروج فساد هستند می‏تواند جریان‏ساز باشد.

    ده‏نمکی در نخستین تجربه سینمایی بلند خود چنان با مخاطب ارتباط برقرار می‏کند که بیننده دو سه سکانس در میان با خنده‏های انفجاری یا گریه‏های ناخواسته با فیلم همراه می‏شود. ترکیب گروه هم‏محلی‏های اخراجی کاملا بخوبی با هم جفت شده است و هر یک نقشی مکمل در راستای هدف کلی داستان ایفا می‏کنند. البته علی‏رغم این موضوع، تمرکز کارگردان بر این دسته از بازیگران اصلی باعث شده است توجه کمتری به شخصیت‏های حاشیه فیلم مخصوصا در سکانس‏های جبهه بشود. رزمندگان در اردوگاه پشت جبهه تا حدودی نقش‏های بیگانه با داستان و پرداخت نشده را ایفا می‏کنند که می‏تواند نشاندهنده نوعی شتابزدگی در فیلم‏برداری یا نوشتن بخش‏های انتهایی فیلم باشد. ده‏نمکی می‏گوید افراد می‏توانند در یک لحظه تصمیم بگیرند که روی مین بروند، من این را قبول دارم و احساس می‏کنم، اما لازم است این تحول روحی حتی اگر ناگهانی بوده است بخوبی برای بیننده به تصویر کشیده شود. به بیانی دیگر اگر قرار است شخصیت اصلی فیلم توبه کند و بسوی خدا گام بردارد لازم است کارگردان بنحوی صحنه را پیش ببرد که مخاطب هم همراه مجید توبه کند و با او وارد میدان مین شود. بنابراین نیاز به نوعی رویکرد عمیق‏تر معنوی در بعضی صحنه‏های فیلم احساس میشد. البته تم کلی اخراجی‏ها متاثر از تجربه کارگردان نوعی مستندسازی بود و از این لحاظ باید آنرا شاهکار به حساب آورد. ده‏نمکی که خود 4 سال در جبهه‏ها حضور داشته است توانست صحنه‏هایی ناب از نبردها و حواشی آن به تصویر کشد که پیش از آن کمتر دیده شده بود. گذر مجید از میدان مین اوج فیلم بود و تکنیک کارگردان در صحنه شهادت دوست آرپی‏جی زن مجید تماشاگر را در بهت و حیرت فرو می‏برد. بطور کلی باید گفت مسعود ده‏نمکی در اولین کار سینمایی خود نمره‏ای خوب دریافت کرد و با جلب نظر هزاران بیننده در جشنواره و اکران موفقیت بزرگی بدست آورد. امیدواریم وی با ادامه دادن این راه مسئولیت مهمی را که بر دوش دارد بخوبی به انجام برساند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >
    فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 3 بازدید
    دیروز: 18 بازدید
    کل بازدیدها: 238627 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [122]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [118]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده