سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات

راست جدید (چهارشنبه 85/10/6 ساعت 9:33 صبح)

انتخاباتی که گذشت محلی بود برای اعلام حضور یک طیف جدید سیاسی که از انشعاب در داخل طیف اصولگرا بوجود آمد. اکنون پس از شکست حامیان دولت در انتخابات شوراها، این طیف (که می‏توان آن را راست جدید (مدرن) نامید) کمتر از قبل زیر نفوذ گفتمان اصولگرایی رییس جمهور قرار دارد و می‏تواند ویژگی‏های خاص خود را بهتر آشکار کند. راست جدید در حوزه گفتمانی از علم‏گرایی دفاع می‏کند در حالی که سال‏هاست روشن شده است زیر نقاب علم‏گرایی چیزی جز ایدئولوژی غربگرایی وجود ندارد. زمانی بود که علم یک ملاک و عیار مطلق برای سنجش همه چیز (در حوزه علوم تجربی، اقتصاد و حتی سیاست) شناخته می‏شد ولی امروزه برای خود فلاسفه غربی نیز اثبات شده است که علم کنونی غلام سرمایه‏داری است و لزوما حامل حقیقت نیست. در کشورهای غیر غربی علم‏گرایی و مستند کردن تصمیمات به تئوری‏های علمی همواره نقابی بوده است برای تقلید از غرب زیر پوشش بکار بردن نظریه‏های علمی غربی. این در حالی است که جریان اصولگرا در این زمینه معتقد به تولید علم بومی و نهضت نرم‏افزاری است و براحتی تسلیم مشهورات علمی زمانه خود نمی‏گردد.

در عرصه سیاست خارجی، راست جدید معتقد به تنش زدایی است و از این نظر دنباله‏رو دولت‏های سازندگی و اصلاحات می‏باشد. این در حالی است که سیاست تنش زدایی در زمان خود به نتایجی معکوس رسید، در دولت هاشمی منجر به پرونده سازی میکونوس و در دوره خاتمی منجر به قرارداد هسته‏ای ننگین پاریس گردید. آنچه مایه تعجب است اینکه راست جدید دقیقا در زمانی که غرب بشدت برای حمله سیاسی-اقتصادی-نظامی به ایران دندان تیز کرده است به سیاستی روی آورده است که چیزی جز ابراز ضعف مفرط نیست. اگر در زمان خاتمی بدلیل لبخند‏های غرب به دولت غربزده ایران و حاکمیت نسبی آرامش بین‏المللی، سیاست تنش زدایی موجه جلوه می‏کرد در زمان کنونی که دوره نزاع فراگیر با غرب است چنین سیاستی از پیش شکست خورده خواهد بود.

در عرصه داخلی، راست جدید معتقد به سیاست اشداء با اصولگرایان و رحماء با اصلاح‏طلبان و کارگزاران است. در شرایطی که رییس جمهور بشدت با ساختار بسته دانشگاه آزاد درگیر شده بود این طیف با صدور نامه‏ای بی‏سابقه خطاب به رهبری از زحمات جاسبی رییس دانشگاه آزاد تقدیر کرد. درست در زمانی که طرح دو فوریتی برای واکنش نسبت به قطعنامه شورای امنیت در دست بررسی است آنها یک طرح دو فوریتی دیگر برای بازگرداندن ساعت کاری بانکها به یک ساعت زودتر در تقابل با دولت ارائه می‏دهند. البته این بخش از هویت راست جدید درست از ابتدای روی کار آمدن دولت جدید در قالب نطق‏های آتشین و در بررسی صلاحیت وزرا آشکار بوده است و به هیچ وجه تازگی ندارد. با در نظر گرفتن تابلوی فوق می‏بینیم که راست جدید ادامه کارگزاران سازندگی، راست قدیم و اصلاح‏طلبان فعلی است و تنها تفاوتش با آنها در این است که هنوز بطور کامل تکلیف خود را با اصولگرایی انقلابی یکسره نکرده است. این جریان اکنون که نام اصولگرایی برایش اعتباری می‏آورد از آن استفاده می‏کند اما بزودی با اشاره پدرخوانده‏ها تعارف را در این زمینه نیز کنار خواهد گذاشت. اگر جریان اصولگرا دارای اصولی روشن و مشخص و بشدت پایبند به آنهاست، هویت راست جدید چیزی جز نداشتن اصول نیست و به همین علت در هر حوزه‏ای تسلیم نظریات غالب غربی است. بنابراین نام «غربزده‏های نو» برای آنها سزاوارتر است.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    لزوم نظارت بر بازار اینترنت (یکشنبه 85/10/3 ساعت 10:38 صبح)

    بازار اینترنت کشور در چند سال گذشته با ورود کارت‏های اینترنت گسترش قابل توجهی یافته است، اما بنظر می‏رسد دستگاه اداری کشور هنوز خود را با وضعیت جدید تطبیق نداده است. اخیرا چاپ کارت‏های تقلبی که بدون نظارت هیچ ارگان دولتی در دکه‏ها و مغازه‏ها توزیع می‏شود باعث سلب اعتماد مردم شده است. وجود ناامنی اقتصادی در بازار اینترنت کشور که نتیجه نبود نظارت کافی است آثار سوءی بر این بازار خواهد داشت. مردم برای اجتناب از کارت‏های تقلبی یا بی‏کیفیت مجبور می‏شوند بسمت خرید کارت‏های گرانتر بروند. در نتیجه قیمتها گرایش به افزایش خواهد یافت. مساله اصلی عدم اطمینان از میزان کیفیت کارت است. در این راستا لازم است دولت نهادی برای نظارت بر کیفیت ارتباط اینترنتی ارائه شده از طرف شرکتهای مختلف تاسیس کند تا اولا میزان کیفیت خدمات روی هر کارت درج شود و ثانیا اطمینان در خصوص تقلبی نبودن کارت‏های اینترنتی بوجود بیاید. همچنین یکی از موانع مهم کندی رشد بخش اینترنتی کشور این است که وابسته کردن کسب و کارها به اینترنت منوط به وجود اطمینان در مورد کیفیت خدمات ارتباطی است و اگر نهادی نظارتی و بیمه کیفیت در این زمینه وجود نداشته باشد طبعا افراد ترجیح خواهند داد در تاریکی قدم برندارند.

    پانوشت: دقت کنید کارت اینترنت بنام «آزمون» تقلبی است.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • معضل رهبری در جریان اصولگرا (چهارشنبه 85/9/29 ساعت 10:17 صبح)

    در انتخاباتی که گذشت اکثریت مردم به کسانی رای دادند که آنها را اصولگرا می‏دانستند بدون اینکه اطلاع دقیقی از اختلافات درونی جبهه اصولگرایی داشته باشند. در نگاه من علت پیروزی لیست ائتلاف اصولگرایان نه ادعای آنها در مورد ائتلاف و نه حمایت از قالیباف نبود، بلکه وجود چهره‏هایی چون چمران و شیبانی و خادم که نزد مردم شناخته شده بودند دلیل این پیروزی است. اکنون که لیست حامیان دولت شکست خورده است ساده است که مسئولیت شکست را بر شکست‏خورده بار کنیم و با برندگان در نیش زدن به بازندگان همراه شویم اما این کار تنها می‏تواند از اعضای حزب باد سر بزند که نمی‏توانند از وسوسه همراهی با طرف برنده خلاص شوند. می‏توانیم ادعا کنیم آقای چمران در هر لیستی قرار می‏گرفت آن لیست قاطعانه در انتخابات پیروز می‏شد. البته چمران بزودی نتیجه انتخاب خود را در قالب حملات شدید و ساختاری احزاب به دولت خواهد دید. همچنین انتظار می‏رود در شورای شهر تهران حامیان قالیباف با اصلاح‏طلبان در حمایت از سیاست‏های شهردار در تفاهم کامل عمل کنند. در این صورت بعید نیست شاهد هماهنگی بیشتر این دو جریان در انتخابات آتی مجلس در مخالفت با رییس جمهور نیز باشیم. اما چرا ائتلاف رایحه خوش خدمت وارد رقابت انتخاباتی شد؟

    از فردای پیروزی احمدی‏نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، دو گروه به مخالفت با وی برخاستند. گروهی بدلایل شخصی و احساس نادیده گرفته شدن توسط احمدی نژاد و گروهی بدلیل اختلاف نظرهای بنیادی با وی. گروه اول برای جبران احساس تحقیر خود گروه دوم را وارد صحنه کرد. البته خوب است این گروه اندیشه کنند که با وجود ایجاد دودستگی (یا بهتر بگوییم اضمحلال) در جریان اصولگرا و مخالفت با رییس جمهور، نهایتا جایگاه جدیدی بدست نیاوردند و هنوز عضو شورا هستند، چیزی که در معیت رییس جمهور هم چه بسا بهتر قابل دسترسی بود. این دو جریان در مواضع سیاسی و اجتماعی خود رهبری احمدی نژاد بر جناح اصولگرا را رد می‏کنند در حالی که خودشان هم در حد و اندازه رهبری این جریان نیستند. بنابراین در حال حاضر جریان اصولگرا دچار تشتت نیروها و فقدان رهبری شده است. لزوم رهبری رییس جمهور یک مساله کاملا طبیعی است چرا که در زمانی که یک جناح سه مصدر انتخاباتی شورا، مجلس و ریاست جمهوری را در دست دارد بهترین گزینه برای رهبری این جناح شخص رییس جمهور با پشتوانه آراء میلیونی مردم است. با این حال نخبگان اصولگرا از پذیرش رهبری سیاسی (نه فکری) احمدی نژاد استنکاف می‏کنند.  هر حرکت جمعی نیازمند وجود رهبری است.البته در این مساله نیاز هست که بدنه جمع دارای تقوای سیاسی لازم باشند تا بر نفس خود غالب شده و تبعیت از حرکت رهبر را پذیرا باشند، مخصوصا وقتی که قانونی برای نافذ کردن خودبخودی اراده رهبر بر جمع وجود نداشته باشد.

    با اینکه احمدی نژاد مظهر تفکر اصولگرایی بود بدلیل کمبود تقوای سیاسی در میان نخبگان این جریان، آنها نه تنها وی را تنها گذاشتند بلکه به جبهه دشمن پیوستند. زمانی که احمدی نژاد آماده می‏شد وزرای مورد نظر خود را به مجلس معرفی کند عماد افروغ می‏گفت «صدای پای دیکتاتوری می‏آید». آیا این نوع سخن گفتن تنها ناشی از اختلاف نظر در تفسیر اصولگرایی است؟ آیا ما می‏توانیم دل خود را به این خوش کنیم که این افراد نام خود را اصولگرا می‏گذارند؟ آنها وقتی رهبری جناح اصولگرا را می‏کوبند در واقع زیر پای عمود این خیمه را خالی می‏کنند و اگر ستون خیمه نباشد چهار میخ کناری هم به کاری نخواهد آمد. البته اختلاف نظر در چارچوب اصولگرایی امری پذیرفته شده است. اما تمسخر، تخریب ، دیکتاتور خواندن و مواضع نمایشی بر علیه رییس جمهور معنایی جز تضعیف موقعیت مظهر اصولگرایی نخواهد داشت. ستاد حامیان دولت وارد انتخابات شد تا مساله عدم پذیرش رهبری احمدی نژاد را با رای مردم حل کند که در این راه شکست خورد. اما ما از عملکرد خود در انتخابات شوراها به هیچ وجه پشیمان نیستیم. بیهوده بود که از ما بخواهند به لیستی رای بدهیم که مدیر مسئول بازتاب در آن عضویت دارد. ما به حمایت از رییس جمهور ادامه می دهیم حتی اگر تمام نخبگان و حتی مردم به او پشت کنند و تنهایش بگذارند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    مبانی اصولگرایی (دوشنبه 85/9/27 ساعت 9:50 صبح)

    «و لا ترکنوا علی الذین ظلموا منکم فتمسکم النار» ..... و (در کارهایتان) به کسانی از شما که ستم کردند (کفار) تکیه نکنید که آتش (جهنم) بشما خواهد رسید.

    چند وقت پیش در یک سخنرانی دانشگاهی با موضوع جریان‏شناسی سیاسی ایران، یکی از اساتید دانشگاه وجه تسمیه جریان اصولگرا را این دانست که این جریان در دوره اصلاحات که فضای ارزشی جامعه دستخوش تغییرات شدید شده بود بر سر اصول خود ایستاد تا اینکه بار دیگر توانست اعتماد عمومی را بخود جلب کند. به نظرم این تفسیر بطور کلی غلط است و ماجرا چیز دیگری است. لازمه این تعبیر این است که جریان اصولگرای مابعد دوم خرداد را مساوی جناح راست پیش از دوم خرداد در نظر بگیریم در حالی که انزوای بیش از پیش جناح راست در دوران اصولگرایی مهر باطلی بر چنین فرضی می‏زند. در حقیقت جریان اصولگرایی را باید جنبش بازگشت به اصول اسلامی صدر اسلام و اصول انقلابی اول انقلاب اسلامی ایران در سال 57 دانست. گفتمان اصولگرایی نه تنها شامل پرهیز از غربگرایی بشیوه اصلاح‏طلبان بود بلکه به همان اندازه توبه از مشی سیاسی قدیم جناح راست را نیز شامل می‏شد. بلحاظ فلسفی جنبش اصولگرایی واکنشی در مقابل غربگرایی افراطی جریان دوم خرداد بشمار می‏آید که با نفی مرجعیت غرب رو بسوی مدینه فاضله جدیدی از نوع آنچه در مدینه النبی در صدر اسلام یا در ایران انقلابی 57 وجود داشت می‏آورد. جنبش فکری‏ای که نهایتا تبدیل به جریان سیاسی اصولگرا شد در سال‏های پایانی دهه 70 شکل گرفت، زمانی که بدلیل تسلط شدید جریان غربگرا بر عرصه فکری، چنان عرصه بر مخالفین تنگ شد که ناچار شدند با کنار گذاشتن تعارفات و تجدید نظر در مبانی خود به حمله جریانات مدرن پاسخ گویند. جنگ اول مطابق معمول در میدان اسلام‏شناسی و فقه روی داد. آیت الله مصباح یزدی که دستی در فقه و دستی در فلسفه غرب دارد یکتنه اعلام کرد که نظام بانکداری ایران ربوی است. وی در جایگاه سخنران پیش از خطبه‏های نماز جمعه برای مدتی طولانی فرصت پیدا کرد طیف وسیعی از مسایل اجتماعی را مورد بحث قرار دهد و نظریات جدیدی را مطرح کند و در این راه از همراهی شماری از روحانیون برجسته مانند آیت الله جنتی و تشویق رهبری که وی را مطهری زمان نامید نیز برخوردار شد. شاید بتوان گریه اول بعد از تولد جریان اصولگرایی را در همین زمان دانست، وقتی پس از چنین اظهاراتی موجی از بیانیه‏ها و موضع‏گیری‏های متقابل در مورد نظام بانکداری اسلامی برخواست.

    فکر اصولگرا دیوار خیالی‏ حایل میان دوران سنت و مدرنیته را شکست و این مرزبندی را ناموجه دانست. از دورانی که کریستف کلمب در سال 1492 دنیای جدید را کشف کرد، همواره حامیان مدرنیته برای منزوی کردن دین‏گرایان استدلال می‏کردند که دنیا عوض شده است و دیگر آن دنیایی که در آن ادیان الهی نازل شدند مصداق ندارد، دیگر نمی‏توان قوانین قدیمی را برای دنیای نو بکار برد. این استدلال با چاشنی پیشرفت‏های فنی و علمی و تحولات سیاسی همراه می‏شد تا بیشتر قابل پذیرش باشد. جریان فکری اصولگرا نشان داد که در واقع چنین تناقض خیالی بین دنیای فعلی و قدیم وجود ندارد. موسی غنی‏نژاد مدافع سرسخت ربا استدلال می‏کرد که سرمایه‏گذاری بانکی مدرن در فعالیت‏های تولیدی «تفاوت ماهوی» با قرض‏های ربوی در زمان صدر اسلام دارد گویی آن زمان کسی نمی‏فهمید تولید و تجارت یعنی چه. وی سپس مجبور شد به استدلال سبکتری پناه ببرد، اینکه تورم وجود ربا را الزامی می‏کند. اما بررسی مختصری در تاریخ اسلام (بصورت مقاله‏ای تاثیرگذار در خبرگزاری فارس) نشان داد که تورم در آن زمان نیز وجود داشته است. اصولگرایان از همان قوانین اقتصاد کلان که برای محاسبه تورم بکار می‏رود (افزایش نقدینگی و ...) استفاده کردند تا نشان دهند جامعه صدر اسلام را نیز می‏توان وارد تحلیل‏های اقتصادی کرد.

    در بعد سیاسی جریان اصولگرا با رد کردن منشا مردمی «مشروعیت» نظام سیاسی در مقابل «مقبولیت» که مساله‏ای مردمی است توانست تاکید مکرر جریان دوم خرداد بر دمکراسی را با چالش جدی مواجه کند و آنرا تبدیل به حوزه‏ای بحث‏برانگیز بنماید. مباحث مربوط به ربا تنها یک نمونه از مباحث بی‏پایان است که با همین گرایش فلسفی طرفین دعوا بر سر مسایل مختلف روی داد.  اصولگرایان زمانی که توانستند از خط قرمز مدرنیسم ( عبارت «زمانه فرق کرده») عبور کنند بلافاصله توانستند سیلی از نظریات جدید را در تمامی حوزه‏ها از سیاست خارجی تا سیاست مردم‏داری داخلی وارد جامعه کنند. در اینجا بود که جریان اصولگرا از وادی نظریه وارد عرصه عمل شد و احمدی‏نژاد با پشتوانه عمیقی از نظریه‏پردازی اصولگرایانه وارد عرصه سیاسی شد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    معرفی کتاب (شنبه 85/9/25 ساعت 10:4 صبح)

    1- «جزء و کل» نوشته ورنر هایزنبرگ فیزیکدان معروف آلمانی که نقش مهمی در تکوین مکانیک کوانتومی داشت و یکی از عمیقترین تعبیرات کوانتومی یعنی اصل عدم قطعیت هایزنبرگ از آن اوست. این کتاب شامل خاطرات هایزنبرگ از دوران کودکی در دهه 1900 تا دهه 1960 میلادی است. در این کتاب می‏توان تصاویر جذابی از الگوی زندگی مردم در صد سال قبل را دید. البته استخوانبندی اصلی کتاب شامل مباحثات هایزنبرگ با دانشمندان همعصر خود است که بیشتر حول مفاهیم فلسفی فیزیک جدید دور می‏زند. هایزنبرگ تلاش کرده است گفتگوهای خود را بازسازی کند و در این میان خصوصا گفتگوهای وی با آلبرت انیشتن در خور توجه است، جایی که انیشتن با تمام توان می‏کوشد فیزیکدانان را از راهی که در پیش گرفته بودند بازدارد. انیشتن تا آخر عمر نیز مکانیک کوانتومی را بعنوان تعبیری از حقیقت نپذیرفت و تکیه کلامش این بود که «خدا تاس نمی‏اندازد». در جای‏جای کتاب هایزنبرگ از حوادث سیاسی آلمان سخن می‏گوید. از جنگ جهانی اول، جنگ داخلی در مونیخ،‏ بقدرت رسیدن هیتلر و انقلاب سوسیال ناسیونالیستی، اخراج یهودیان از مشاغل مهم، جنگ جهانی دوم، تشکیل باشگاه اورانیوم در آلمان برای ساخت سلاح هسته‏‏ای، انصراف هیتلر از سلاح هسته‏ای در حالیکه آمریکا مخفیانه آنرا دنبال کرد، آماده شدن اولین سلاح هسته‏ای در روزی که آلمان رسما تسلیم شد و بازگشت تمایلات اتمی یک دهه پس از جنگ. همچنین کتاب شامل فصل‏های متنوعی درباره رابطه دین با علم جدید، نظریه تکامل، فلسفه و زبان می‏باشد.

    2- «نیرنگ» نوشته ادوارد جی اپشتاین، کارمند انتشارات در آمریکا که ماموریت می‏یابد با مصاحبه با عوامل اطلاعاتی کتابی درباره توطئه قتل کندی بنویسد. مولف در اثنای مصاحبه‏های خود با جیمز انگلتون رییس سابق بخش ضد جاسوسی سیا آشنا می‏شود و بدنبال سردرآوردن ازین مساله است که چرا انگلتون و تیم وی بطور ناگهانی از سیا کنار گذاشته شدند. در اصل کتاب شرحی بر دیدگاه انگلتون درباره ضد جاسوسی است. ضد جاسوسی شامل تعیین صحت و سقم اطلاعات دریافتی از فراری‏های دشمن است و هدف آن جلوگیری از نفوذ ماموران دوجانبه به سازمان اطلاعاتی است. در این کتاب فصل‏های بسیار خواندنی درباره نحوه قدرت گرفتن هیتلر در اروپا بوسیله نیرنگ‏های اطلاعاتی، کاربرد نیرنگ در جنگ جهانی دوم بخصوص عملیات نورماندی، سیاست گلاسنوست در شوروی سابق، دخالت سرویس اطلاعاتی آلمان در انقلاب اکتبر روسیه، دسیسه هیتلر برای بدبین کردن استالین به ارتش که موجب تصفیه خونین ده‏ها هزار نفری در ارتش روسیه درست پیش از حمله هیتلر شد، ماجرای فریب ماهواره‏های جاسوسی آمریکا توسط شوروی و ماجرای تعدادی از ماموران دوجانبه شوروی سابق وجود دارد. هسته اصلی کتاب از فرار یک مامور اطلاعاتی شوروی بنام نوسنکو به آمریکا آغاز می‏شود. سازمان سیا درباره صادق بودن نوسنکو چنان دچار دودستگی می‏شود که نهایتا ریاست جدید آن دست به تصفیه کامل بخش ضد جاسوسی که نوسنکو را جاسوس دوجانبه می‏دانستند می‏زند. چیزی که انگلتون را به یک تئوریسین سرسخت ضدجاسوسی تبدیل می‏کند ماجرای کیم فیلبی از مقامات بلندپایه سیا بود که از دوستان انگلتون محسوب می‏شد و با فرارش به شوروی وی زا وادار کرد دیدگاه جدیدی درباره توان سازمان کاگ‏ب پیدا کند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • <   <<   26   27   28   29   30   >>   >
    فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 10 بازدید
    دیروز: 18 بازدید
    کل بازدیدها: 238634 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [122]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [118]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده