سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات

در ذم زنان خانه‏دار (پنج شنبه 87/1/29 ساعت 5:4 عصر)

فیلم جدید میرکریمی بنام «به همین سادگی» نه تنها نمی‏تواند ادعای توجه به زنان خانه‏دار را داشته باشد بلکه ضربه‏ای کاری به این قشر از مردم محسوب می‏شود چرا که مهمترین نتیجه فیلم القاء وجود یاس و پوچی در زندگی این بخش بزرگ از زنان ایران و جهان است. فیلمساز با پرداختن افراطی به لایه سطحی زندگی و جزئیات روزمره تلاش می‏کند ناتوانی خود از یافتن معنایی در زندگی شخصیت اول فیلمش را به عدم وجود معنا در چنین زندگی‏ای تعبیر کند. گذشته از اشکالات فنی نظیر فیلمبرداری سردست که بشدت چشم را خسته می‏کند، برخی مسایل غیرشرعی که از میرکریمی انتظار نمی‏رفت نیز در فیلم وجود دارد. تم اصلی فیلم پرداختن به پیش‏پا افتاده‏ترین بخش‏های زندگی آدم‏ها چه زن و چه مرد است و از این رهگذر می‏کوشد با قیافه‏ای روشنفکرانه یاس فلسفی خود را القاء کند و انسان‏ها را بخاطر پوچی و بی‏هدفی‏ای که ترسیم می‏کند تحقیر کند. زنی که باید دائم بشورد و بپزد و بسابد و تا دیروقت شب منتظر شوهرش بماند و خودش را برای او آرایش کند و آخرسر هم شوهر بعد از آمدن به خانه نه غذا بخورد و نه توجهی به زن می‏کند، چقدر غم‏انگیز! مشکل اصلی فیلمساز این است که آنقدر درگیر آنالیز و تجزیه زندگی آدمها شده است که از درک معنای موجود در زندگی تک‏تک آنها بازمانده است. انسان موجودی اجتماعی است و بخش مهمی از معنای زندگی وی نیز در رابطه با دیگران شکل می‏گیرد، بنابراین انسانی که تنها باشد تهی از معنا خواهد شد و به پوچی خواهد رسید. و این همان اتفاقی است که در فیلم برای زن می‏افتد، کارگردان آنقدر او را تنها نگه می‏دارد تا پوچ و تهی و بی‏معنا جلوه کند و تا آخر حقارت برود. بله این فیلم واقعا یک فیلم «مدرن» بود چون دقیقا خصلت مدرنیته تهی کردن هر چیز از معناست.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    کارنامه ناموفق اقتصادی دولت (شنبه 87/1/24 ساعت 6:25 عصر)

    در یکی دو سال اخیر پس از روی کار آمدن احمدی‏نژاد راهکارهای زیادی برای مهار تورم در پیش گرفته شد اما هیچ یک از این اقدامات راه بجایی نبرد. اکنون پس از اتمام سال 86 باید بگوییم علیرغم اقدام موفق دولت در سهمیه بندی بنزین و کاهش مصرف آن، در کل کارنامه دولت در عرصه اقتصادی منفی ارزیابی می‏شود. یادمان نرود مهمترین انتقاد اصولگرایان به هاشمی رفسنجانی همواره وجود تورم رسمی 49 درصدی در یکی از سال‏های ریاست جمهوری وی بود، اما اکنون رییس جمهور به ما دلخوشی می‏دهد که دشمنان می‏خواستند تورم 70 درصدی به ما تحمیل کنند و ما اجازه ندادیم. من فکر نمی‏کنم حجم اقدامات خارجی بتواند آنقدر بزرگ باشد که اقتصادی با 700 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی را بتواند این اندازه تکان دهد. درست است که قیمت‏ها در سطح جهانی بالا رفته است اما واقعا چند درصد مصرف ما از محل واردات تامین می‏شود؟ مگر 70 میلیون ایرانی بیکارند و تولید ثروت و کالا نمی‏کنند؟ آیا واقعا بخش مهمی از تورم ناشی از سوءاستفاده بانک‏ها در مساله چک‏پول‏ها بود؟ اگر این طور بود با اقدامات مظاهری تا حالا باید شاهد کاهش قابل توجه تورم می‏بودیم.

    مساله چیز دیگری است. تورم نشانه این است که در جامعه پول بیشتری وجود دارد بدون اینکه کالاها به همان میزان افزایش یافته باشند. من حرف‏های نظری نمی‏زنم از اطراف خودم در دانشگاه و صنایع مخابراتی کشور به شما گزارش می‏دهم لابد بقیه جاها هم وضع به همین شکل است ..... از دو سه سال پیش که نفت گران شد من در یک شرکتی کار می‏کردم، یکدفعه سیل مناقصه‏ها و پروژه‏ها شروع شد. گروه هفت هشت نفری ما بجای اینکه کار پروژه‏های قبلی را انجام دهد فقط برای مناقصه‏های جدید پروپوزال پر می‏کرد. به تعداد افراد گروه پروژه‏های بزرگ چند ده میلیونی گرفته شد، معلوم نبود کی این کارها را قرار است انجام دهد. خلاصه ماجرا این بود که مسئولین فکر کرده بودند اگر تا پارسال 70 میلیون ایرانی به اندازه 100 واحد کالا و خدمات تولید می‏کردند کافی است پول بیشتری توزیع کنید تا 200 واحد تولید کنند، امری که بطلان آن آشکار است. افزایش تولید لنگ بودجه نیست مشکل در عدم بهره‏وری کافی ماهاست. این مساله وقتی با پول‏های بادآورده مواجه شود بدتر هم می‏شود چون احساس امنیت کاذبی به امثال من دست می‏داد که باعث می‏شد تلاشمان را کاهش دهیم.

    بعد از آن من به دانشگاه آمدم. در دانشگاه مواجه شدم که انواع مکانیسم‏های پخش پول ایجاد شده است، مقرری دانشجویان دکترا، مقرری استعدادهای درخشان، مقرری پژوهشکده‏ها، مقرری بنیاد نخبگان، پروژه‏های کوچکی که با چند دانشجو انجام می‏شود اما 200 میلیون یا یک میلیارد بابتش پول پرداخت می‏شود و مبتنی بر رابطه هم هست، انواع بودجه‏های پژوهشی بی‏حساب، به دانشجوی دکترا یک میلیون پول می‏دهند که سوار هواپیما شود و در کنفرانسی در آمریکا شرکت کند، با خودشان که صحبت می‏کنی فقط برای خستگی در کردن می‏روند و می‏دانند که از نظر علمی چندان لازم نیست. حمایت مراکز خارج از دانشگاه هم هست، مرکز تحقیقات مخابرات به هر کس که برای فرصت مطالعاتی برود خارج ماهی یک میلیون تومان پول حواله می‏کند، ..... یک لحظه صبر کنید آدم یاد کشورهای عربی می‏افتد، تازه طرح 50 هزار تومانی هم در راه است.

    پول که در دست امثال من زیاد بشود بدمستی‏ها زیاد می‏شود، تا پارسال نهار ماکارونی می‏خوردیم، امسال مرغ سوخاری می‏خوریم،‏ قبلا اتوبوس سوار می‏شدیم حالا تاکسی سوار می‏شویم، وقتی حقوق مفت زیاد بشود نیازمان به کار کردن هم کاهش می‏یابد ..... پس اثر دوم افزایش نقدینگی افزایش مصرف‏زدگی و رفاه‏زدگی در جامعه است. این درست خلاف مشی اصولگرایی است. می‏خواستیم مصرف‏گرایی را ازبین ببریم بدتر آنرا ترویج کردیم،‏ با ایجاد تورم بزرگ کاری کردیم که فقرا فقیرتر بشوند. تازه این اول راه است، با افزایش سطح مصرف، مخارج واقعی‏مان خیلی بیشتر از نرخ تورم رسمی بالا می‏رود چرا که سبد کالایمان هم به سمت کالاهای لوکس‏تر بالا رفته است. در شرایطی که دولت دائم مشغول سفرهای استانی است مدیریت متغیرهای کلان اقتصادی به فراموشی سپرده شده است و کم‏کم جریانات کلان اقتصادی نیروی خود را نشان می‏دهند. در چنین شرایطی ما دولتی می‏خواهیم که در مرکز بنشیند و فکری برای کلیت سیستم بکند نه اینکه دائم وقتش را در میان جزییات هدر بدهد.

    و این همه چرا رخ می‏دهد؟ من به شما می‏گویم .... گویی اصولگرایی لااقل به روایت احمدی‏نژادی‏اش رابطه‏اش را با واقعیت‏ها از دست داده است، در شرایطی که تورم بعنوان فساد رسمی در سطح جامعه رخ داده دولت دم از مبارزه با مفسدین اقتصادی می‏زند، با وجود افزایش شدید نقدینگی در دو سال گذشته مجددا طرح‏های بلندپروازانه‏ای برای توزیع نقدی یارانه‏ها مطرح می‏شود،‏ درهای واردات بنحو بی‏سابقه‏ای قرار است باز شود و دور نیست که تولید داخلی بالکل ورشکسته شود. رییس جمهور با داخلی‏ها طوری رفتار می‏کند گویی همه دشمن او هستند بنابراین شانس خود را برای شنیدن و پذیرفتن انتقادها از بین می‏برد. بدتر از همه اینکه در چنین شرایط نامساعدی دست به تعویض وزرا می‏زند توگویی تقصیر آنهاست که چنین اتفاقاتی می‏افتد. صریح‏تر صحبت کنیم مشکل حتی شخص رییس‏جمهور هم نیست .... تفکر اصولگرایی یکی از پایه‏هایش را در نفی وضع موجود و نفی بسیاری از دستاوردهای بشری قرار داده است و از همین جا هم ضربه می‏خورد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    عملیات روانی برای ناتو (شنبه 87/1/17 ساعت 3:41 عصر)

    در هفته‏های گذشته موج شدیدی از عملیات رسانه‏ای که وضعیت ائتلاف نظامی ناتو برهبری آمریکا را هدف قرار داده بود رسانه‏های جهانی را به خود مشغول کرده بود. محتوای این پیام‏های پرحجم رسانه‏ای القای ناتوانی و شکاف در درون ناتو و متزلزل شدن ساختار آن بود. اما چرا یکباره چنین سیبل خبری بوجود آمد و اوج گرفت؟ چیزی که هست در سال گذشته حرکت‏های برتری‏جویانه نظامی آمریکا در تقابل با بلوک آسیایی شامل روسیه، چین،‏ کره شمالی و ایران شدت گرفته بود و این موضوع می‏رفت که به واکنش‏های خطرناک از سوی مسکو بینجامد. از جمله در زمانی که آمریکا خود را برای آغاز نصب سپر دفاع موشکی در اروپای شرقی آماده می‏کرد روسیه تهدید کرد که با حمله هسته‏ای به آغاز این پروژه پاسخ خواهد داد. آمریکا احساس کرد که قدرتش بتنهایی برای غلبه بر روسیه کافی نیست، و ناتو بهترین انتخاب برای ساکت کردن روسیه بود. ناتو اگرچه اصولا بال نظامی ابرقدرت غربی محسوب می‏شود اما تاکنون ترجیح داده شده بود از قدرت آن در این منازعه استفاده نشود. در اجلاس اخیر ناتو قرار بود چند مساله بسیار مهم مورد بررسی قرار گیرد. از جمله الحاق چند کشور بلوک شرق دیگر به ناتو، دکترین استفاده از سلاح‏های هسته‏ای کوچک در جنگ‏های آینده و سپر دفاع موشکی. در کنار به میدان آوردن ناتو، بلوک غرب تلاش کرد با ایجاد هیاهوی تبلیغاتی مانع از تمرکز مسکو بر اهداف نشست ناتو شود و امکان واکنش تند روسیه را از بین ببرد. در این راستا خط تبلیغاتی قدرتمندی از مدت‏ها پیش در رسانه‏های بلوک تندروی غربی (فرانسه، آمریکا: فاکس نیوز و آلمان) آغاز بکار کرد که هدف آن انتقال این پیام بود که ناتو دچار هرج‏ومرج شده است، در اثر گسترش زیاد از حد قادر به تصمیم‏گیری نیست و همگرایی خود را از دست داده است،‏ در افغانستان قادر نیست نیروی کوچکی را بطور موثر سازماندهی کند،‏ قادر نیست 20 هلی‏کوپتر به جبهه افغانستان اعزام کند و اینکه کشورهای غربی بطور فزاینده‏ای با رهبری آمریکا مشکل پیدا کرده‏اند. کانادا نیز با ایجاد جروبحث‏های ساختگی با آمریکا نقش مهمی در این سناریوی تبلیغاتی ایفا کرد. هدف ازین تبلیغات این بود که به روسیه بباورانند که گسترش ناتو نه تنها یک خطر نیست بلکه با افزایش واگرایی این سازمان آن را به فروپاشی و بی‏تصمیمی بیشتر نزدیک می‏کند، اینکه مداخله ناتو در فراتر از مرزهای اروپایی سابق خود نه تنها محاصره روسیه نیست بلکه موجب تضعیف ناتو خواهد شد. البته سران روسیه کاملا تحت تاثیر این شانتاژ خبری قرار نگرفتند و اگرچه در اثر این موج خبری مجبور شدند تن صدای‏شان را پایین بیاورند اما همزمان، با علامت دادن به ایران برای طرح درخواست رسمی برای پیوستن به پیمان شانگهای و اعلام آمادگی برای پذیرش این درخواست، آمادگی عملی خود را برای ورود به دوران دیگری از جنگ سرد با غرب به رهبری آمریکا اعلام کردند. پیمان شانگهای اکنون به نسخه جدید پیمان ورشوی سابق تبدیل شده است که با مرکزیت آسیا و با رهبری سیاسی-نظامی روسیه و اقتصادی چین خود را برای دوره‏ای طولانی از جنگ فرسایشی ایدئولوژیک به غرب که اکنون بسیاری از مرزهای پیمان ورشو را پشت‏سر گذاشته است آماده می‏کند. با این حال چشم‏انداز چنین جنگ سردی چندان هم ناامیدکننده نیست. پیروزی‏های منطقه‏ای ایران،‏ شطرنج ماهرانه کره شمالی در محاصره دشمنان، بازیابی نظامی روسیه و حرکت طوفنده اقتصادی چین، بهمراه وسعت استراتژیک این پیمان و فراگیری جمعیتی آن، در کنار ظاهر شدن ضعف شدید در ابرقدرت غربی نشانه‏های امیدوارکننده‏ای است که می‏تواند برتری فنی و فرهنگی غرب را تا حدودی خنثی کند و به مبارزه‏ای برابر بینجامد. 


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    دست نیاز به وسعت وجود (یکشنبه 87/1/11 ساعت 9:48 عصر)

    انسان، به این اعتبار که حیات دارد، متصل به کلی است، یا شاید بهتر باشد بگوییم .... جزئی از آن وجودی است، که تجلی بالاترین کمال و زیباترین وحدت موجودات، از ماده بی‏جان تا برترین جانداران است. زمانی که به تنوع خیره کننده حیات می‏نگریم، زمانی که به زمین، این مادر حیات، از فضایی خیالی و دور، چشم می‏دوزیم، زمانی که وارد قلمرویی تازه می‏شویم، زمانی که بوی تازگی باران‏خورده کوچه‏ها را، با تمام وجودمان حس می‏کنیم،‏ تازگی حیات با دردی عمیق در قلب‏مان از فراق هر آنچه با آن متصل نیستیم جوانه می‏زند .... آب که نشانه حیات، و حیات‏بخش است، وقتی از آسمان آبی زیبا، بر زمین قهوه‏ای، آرام‏آرام و با نرمی می‏بارد .... در تار و پود هر چیزی که بر زمین «هست» نفوذ می‏کند، بوی آن را در فضا می‏پراکند، رنگی تازه به آن می‏بخشد، و به آن تازگی و لطافت آب‏گونه‏ای می‏بخشد .... هیچ یک از ما، قادر نیستیم، نه اقیانوس حیاتی که در آن غوطه‏وریم، توصیف کنیم. نه نیمه پر آنرا می‏بینیم، نه نیمه خالی آنرا می‏فهمیم .... چیزی که از حیات در ما باقی مانده است .... دردی عمیق است ... که هر از گاهی در قلب‏مان تازه می‏شود .... و معنای حیات، چه بسا چیزی جز درد نیست .... احساس همزاد درد است ... که شاید تنها احساسی است که کمی قوی‏تر از حد معمول شده است ... اگر طرح ظریفی را با نوک انگشتان‏مان لمس کنیم، اگر چیزی خشن‏تر را احساس کنیم، یا چیزی را که اینقدر خشن است که از حریم محافظ ما می‏گذرد، ما همه را با یک احساس واحد می‏یابیم .... معنای وجود، چه بسا احساس نیاز ما برای وصل شدن به هر آنچیزی باشد، که رنگ و بویی از آب حیات را به خود گرفته است، نیازی به گرفتن هر دستی، که بسوی ما دراز می‏شود، نیازی به دیدن هر آنچه تاکنون با لذت تماشای آن آشنا نشده‏ایم، نیازی به بوییدن هر بوی خوشی، دیدن هر گل زیبایی .... تو گویی، این آرزوهای محال، پاسخ سوالی است که از خود داریم، که مفهوم زنده بودن ما چیست؟ انسان، و چه بسا بهتر باشد که دیگر موجودات را هم شریک کنیم، تجلی فقر مطلق است، یکپارچه نیازی است، دستی یاریخواه است، بسوی هر آنچه زیباست، هر آنچه پذیراست، هر آنچه آسیب نمی‏رساند، هر آنچه سیراب می‏کند، هر آنچه گویی .. نیاز ما را می‏فهمد، هر آنچه نشانی دارد در خود، از آنچه محبوب مطلق ماست، آری تو گویی، «خدا هست»، چون من، می‏یابم که به حضور او، وجود او، تماس با او، نیازمندم، و اگر نبود خدا، نه اینکه بگوییم زندگی بی‏معنا بود، بهتر است بگوییم اصلا زندگی نبود .... چرا که در جایی، که تاکنون آبی به خود ندیده است، تشنه‏ای نیز نمی‏توان یافت ......


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    چهره جدید اصولگرایی (سه شنبه 87/1/6 ساعت 9:12 عصر)

    پیروزی تازه اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم اگرچه تا حدی طبیعی بود اما نشان از نوعی تحول در مفهوم اصولگرایی نیز دارد. طبیعی است چرا که معمولا چرخش گفتمانی در جامعه بیشتر با دوره‏های ریاست جمهوری همگام است تا دیگر انتخابات. بنابراین جریانی که دولت را در دست دارد معمولا آنقدر قدرتمند هست که انتخابات‏های دیگر را نیز با موفقیت نسبی پشت سر بگذارد. هنگامی که دولت سازندگی بر سر کار بود انتخابات مجلس پنچم را نیز کارگزاران تصاحب کردند. هنگامی که جریان دوم خرداد بر سر کار بود چندین انتخابات پیاپی به نفع آنها به پایان رسید. بنابراین اگر کسانی منتظر شکست طبیعی اصولگرایان باشند باید تا انتخابات شوراهای بعدی صبر کنند.

    از سوی دیگر، پیروزی اصولگرایان در این انتخابات تا حدی مایه تعجب است. اصولگرایی از ابتدای پیدایش در سال 1380 چند مرحله را پشت سر گذاشت. فاز اول آن که شکل جنبش به خود گرفت بر مبنای اسلام‏گرایی و مبارزه با فساد حکومتی و همزمان با پیام هشت‏ ماده‏ای رهبری و نظریه‏پردازی‏ها در خطبه‏های پیش از نماز جمعه تهران توسط آیت‏ الله مصباح یزدی شکل گرفت. در مرحله دوم اصولگرایی یکی دو سال بعد در هیات یک نیروی سیاسی نسبتا بزرگ با محوریت گفتمان عدالت‏خواهی ظاهر شد در حالی که از نیروی اسلام‏گرایی مستتر در آن روزبروز کاسته می‏شد. اینجا جایی بود که احمدی‏نژاد ظاهر شد و پرچم اصولگرایی را به دست گرفت. اکنون بنظر می‏رسد باید مرحله سومی برای این جریان در نظر بگیریم. اکنون این جریان بقدری گسترده شده که بسیاری از رای‏دهندگان لیبرال نیز ممکن است به آنها رای بدهند، نظریه‏های اسلام‏گرایانه همگی آزمایش شده‏اند و بیشتر آنها با مخالفت نخبگان لیبرال جامعه موضع دفاعی گرفته‏اند یا تنها تاثیرات محدودی از خود بجای گذاشته‏اند. مبارزه با ربا آنقدر در مصاف با درس‏خوانده‏های اقتصاد شکست خورد که اکنون نیروهای خود اصولگرایان (مثل مظاهری) آنرا زیر سوال می‏برند. در مرحله فعلی اصولگرایی تبدیل به گفتمان عمومی جامعه شده است، از مختصات اقلیتی خود تهی شده (اسلام‏گرایی) و روحیه ملی‏گرایی وحدت بخش عمیقی در آن تزریق شده است. در تاریخ معاصر ایران دین هر گاه صبغه ملی‏گرایانه به خود گرفته است ترکیب قدرتمندی ایجاد کرده است که تغییرات عمیقی ایجاد کرده است. نهضت ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از آن جمله‏اند.

    در سال‏های اخیر به خطر افتادن امنیت ملی ایران بر اثر اجماع نصفه نیمه جهانی (یا بهتر گوییم غربی) بر علیه ایران در پرونده هسته‏ای فرصتی برای بازتولید گفتمان اسلام‏گرایانه-ملی‏گرایانه دفاع مقدس بوجود آورد که با گفتمان بموقع احمدی‏نژاد ترکیب شد و باعث حاکمیت اصولگرایان شد. بدینسان فعالیت اتمی ایران با تشدید تخاصم غرب با ایران منجر به بازگشت وحدت ملی به ایران با محوریت نظام مستقر و تحکیم ارزش‏های ملی و فرهنگی کشور شد. البته در این راه شرایط تازه بین‏المللی از جمله برگشت نزاع شرق و غرب و همینطور جنگ جهانی آمریکا بر علیه دشمنانش پس از 11 سپتامبر یاریگر این تحول در ایران بود. از دیدگاه راهبردی بین‏المللی ایران با پشت سر گذاشتن یک دوره پرآشوب گلاسنوست در دولت دوم خرداد به سلامت وارد دوران ثبات داخلی و مبارزه‏طلبی خارجی شد و با حفظ و ارتقاء عوامل قدرت ذاتی خود برنده بزرگ بازی مابعد جنگ سرد در خاورمیانه بوده است.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 13 بازدید
    دیروز: 62 بازدید
    کل بازدیدها: 236150 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [122]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [118]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده