سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات

سلاح نفت (دوشنبه 87/9/11 ساعت 1:1 عصر)

در چند ماه گذشته که بدلیل کاهش مصرف جهانی نفت بدنبال بحران اقتصادی جهان، قیمت نفت رو به کاهش گذاشته است، تمایل طرف‏های غربی برای نشستن سر میز مذاکره با ایران نیز کاهش یافته است. با ادامه این روند اکنون در گوشه و کنار می‏شنویم که کارت‏های غرب در مناقشه هسته‏ای با خوش‏بینی تازه‏ای دوباره مورد بررسی قرار می‏گیرد و مخصوصا اکنون دوباره تمایلی جدی برای اعمال تحریم‏های اقتصادی پدید آمده است چرا که گمان می‏رود پایین آمدن قیمت نفت ایران را از لحاظ اقتصادی آسیب‏پذیر کرده است. هشدار رییس جمهور درباره اینکه مملکت را بدون نفت هم اداره می‏کنیم تلاش داشت این خوش‏بینی غربی‏ها را کمرنگ کند که البته از طرف برخی جریانات داخلی با سوءتعبیری کاملا ضدملی مواجه شد.

اگر چه کارت‏های برنده ایران بسیار فراتر از صرفا قیمت بالای نفت بوده است اما واقعیت این است که غرب توان تاثیرگذاری زیادی در قیمت نفت ندارد که اگر داشت آن روزها که قیمت سر به فلک می‏کشید کاری صورت می‏داد. طرف‏های غربی خصوصا آمریکا و انگلیس و صهیونیسم بین‏الملل، عموما بدست کارتل‏های بزرگ نفتی اداره می‏شوند و بنابراین حتی اگر هم در گوشه‏ای از سیستم سیاسی کسی در تخیل خود بفکر کاهش قیمت نفت باشد هرگز چنین چیزی تبدیل به یک سیاست کلی قدرت‏ها نخواهد شد. سودآوری کمپانی‏های نفتی منوط به قیمت بالا یا دست‏کم متوسط نفت است و در این میان تنها کسی که از قیمت‏های بالای نفت ضرر می‏کند مردم اسرافکار این کشورها هستند، بنابراین انتظار اینکه لابی‏های نفتی اجازه چنین سیاستگزاری‏هایی را بدهند کاملا بی‏جاست. چنین کاری تا جایی که من بخاطر می‏آورم تنها در یک مورد انجام شده است و آن هم در سال‏های پایانی جنگ تحمیلی بود. با همکاری عربستان تولید نفت آنقدر افزایش یافت و قیمت آنقدر پایین آمد که ایران برای تامین ارز مورد نیاز خود دچار مشکل شد. شاید این موضوع یکی از دلایل پذیرش قطعنامه 598 نیز بود. اما امروزه چندان امیدی نباید به شیوخ عرب داشته باشند. در روزگار گذشته دو بازار مستقل نفت وجود داشت:‏ 1- کشورهای بلوک شرق که عمدتا از نفت تولیدی شوروی به بهای اندک و در ازای وابستگی به اردوگاه کمونیستی بهره‏مند می‏شدند و 2- بقیه جهان که تابع مکانیسم عرضه و تقاضا برای تعیین قیمت نفت بودند. اگرچه همواره عربستان بزرگترین تولید کننده نفت لقب می‏گرفت اما در حقیقت این شوروی سابق بود که اگر چه خارج از بازار تولید می‏کرد اما تولیدی فراتر از عربستان داشت. بنابراین امکان داشت بدون اینکه بازار بلوک شرق تحت تاثیر قرار بگیرد، با هماهنگی عربستان قیمت‏ها را بالا و پایین برد. اما پس از پایان جنگ سرد بازارها یکی شدند. بنابراین اگر آمریکا و عربستان روزی تصمیم بگیرند بطور آگاهانه و عمدی قیمت را پایین نگهدارند با عکس‏العمل یکی از بزرگترین تولید کنندگان نفت یعنی روسیه و حتی جمهوری‏های تازه استقلال یافته مواجه خواهند شد. و این چیزی است که این روزها در همکاری روسیه با اوپک برای کاهش تولید شاهد آن هستیم. کارت نفت سوخته است و روسیه منافعش مخصوصا در این اوضاع مالی ایجاب می‏کند که در کنار ایران باشد نه در برابر آن.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • پیشگیری در سومالی (شنبه 87/9/2 ساعت 5:58 عصر)

    غرب در سال‏های اخیر با وجود تمام تلاشی که برای بازداشتن ایران از دستیابی به انواع توانمندی‏ها بخصوص دانش هسته‏ای کرد عمدتا در این راه موفقیتی کسب نکرد. یکی از دلایل این عدم موفقیت کارت برنده ایران در کنترل مخازن بزرگ نفتی در خلیج فارس و شاهراه عبور 37 درصد نفت جهان از تنگه هرمز بود. اکنون پس از چندین سال تلاش بی‏نتیجه، آمریکا بعنوان حریف اصلی در یک انتخابات مردمی تسلیم شده و پرچم مذاکره را بالا برده است، با این وجود این ماجرا درس‏های فراموش‏نشدنی برای غرب دربرداشت. درس نخست این است که راه‏ها به غرب نباید بسته شود. به اتفاق صاحبنظران تاریخی، رنسانس و خیزش غرب از زمانی شروع شد که نیروی دریایی متهور آن راه شرق را از طریق تنگه جنوب آفریقا پیدا کرد. تا پیش از آن دولت عثمانی با تسلطش بر یک امپراطوری پهناور، درست در کناره شرقی اروپا، راه تعامل اروپا با ربع مسکون بسته بود، اروپا خودش کوچک بود، در گوشه‏ای هم محصور شده بود.  اکنون با اکتشاف راه دریایی به هند از طریق جنوب آفریقا، حماسه‏ای تاریخی برای غرب رقم خورد که افتخار کاشفانش را هنوز هم پاس می‏دارند، راه مستقلی گشوده شده بود برای تجارت، نظامی‏گری، و انتقال تمدن و فرهنگ. زین پس بود که اقتصاد اروپا اوج گرفت و در همین راستا بود که بدنبال کشف راه غربی هند بودند و آمریکا را یافتند.

    درس اول ماجرای ایران این است که نگذاریم راه تنفس‏تاریخی‏مان بسته شود. درست که تنگه جنوب آفریقا هنوز امن و امان است اما کانال سوئز بهمراه باب المندب (حد فاصل سومالی و یمن) و تنگه هرمز، در وضعیت فعلی رگ حیات تمدن غرب محسوب می‏شود که آنرا با بخش مهمتر جهان (از نظر جمعیت و مساحت) مرتبط می‏کند. بنابراین کاملا تز آشنایی است اگر این روزها می‏شنویم که «دزدان دریایی در باب المندب روزی یک کشتی می‏دزدند». اتفاقا این کشتی‏ها از آن کشورهای مختلف است و هدف آن ایجاد نوعی همبستگی بین‏المللی برای لزوم مبارزه با دزدان دریایی‏ست. «بلافاصله پس از دزدیده شدن کشتی ایرانی حامل گندم، نیروی دریایی ناتو در حال تعقیب دزدان دریایی‏ست»!!! «تاجران اروپایی خواستار برخورد نظامی با دزدان دریایی شدند». مساله اینجاست که چندی‏ست نیروهایی بنام محاکم اسلامی به تاسی از انقلاب اسلامی نیرویی سیاسی تشکیل داده‏اند و قدرتنمایی کرده‏اند. البته نیروهای اتیوپی سریعا «فتنه» را سرکوب کردند اما از آنجا که بنظر می‏رسد این رشته سر دراز داشته باشد، پسندیده‏تر آن بود که بهانه‏ای برای حضور مستقیم نظامی در دریای این منطقه فراهم شود.

    درس دوم این است که اگر ایران توانسته نیروهایش را در نقاط استراتژیک منطقه مثل اطراف اسراییل بکارد، چرا این کار را در کنار باب‏المندب نکند؟ اگر اتحادیه محاکم اسلامی در سومالی بدلیل خواست مردمی به قدرت برسد، و یک اتحاد استراتژیک دیگر به متحدین ایران افزوده شود، آن وقت کوچکترین تهدیدی برای ایران می‏تواند تمام تنگه‏های مهم دنیا را به تعطیلی بکشاند و این چیزی است که کسی در غرب خریدارش نیست. اکنون که غرب مراحل گذشته بازی را به ایران باخته، لختی اندیشیده، و در رویکردی عاقلانه‏تر می‏کوشد روی دورهای بعد تمرکز کند، گذشته‏ها گذشته.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • اوباما، قبل و بعد از انتخابات (پنج شنبه 87/8/23 ساعت 5:17 عصر)

    درخواست مردم آمریکا برای تغییر در کشورداری در جریان انتخابات اخیر کاملا واضح و رسا به گوش جهانیان رسید. اوباما نیز در این میان بیشتر یک بهانه بود تا هدف. اگر چه انتخاب یک رییس‏جمهور سیاه‏پوست تا حدی زخم جانکاه نژادپرستی در جامعه آمریکا را لااقل در ظاهر کاهش می‏دهد اما علت اصلی شادی مردم این کشور از انتخاب وی، چیزی جز نه گفتن به گذشته نبوده است. با این حال سیستم سیاسی موسوم به «دمکراسی» دخالت مردم را به موسم انتخابات محدود می‏کند و تازه در جریان این انتخابات هم با انواع ابزارهای روحی-روانی آراء مردمی را تا جایی که ممکن باشد با خواسته‏های طبقه اصلی حاکم در هر جامعه وفق می‏دهد. نتیجه این است که مردم تنها تاثیر محدودی بر نظام سیاسی دارند. از سوی دیگر حتی اگر مردم با نهایت پایمردی و تشکل خودجوش به نامزدی رای دهند که منادی و نماینده تغییر در مناسبات جامعه است باز هم امید چندانی به کارایی رای مردم وجود نخواهد داشت مگر اینکه نامزد مورد اشاره از جنسی باشد شبیه احمدی‏نژاد که یک‏تنه به جنگ یک لشکر برود و احتمال پیروزی‏اش هم باقی باشد. مساله اساسی این است که سیستم سیاسی یک کشور متشکل از انبوهی از مدیران میانی، طبقه جا افتاده  و صاحب تجربه سیاسی یا مدیریتی، رویه‏های جا افتاده، علوم جهت‏دار تولید شده و یک ساختار جهت‏دار نهادینه شده است. این ساختار سیاسی همراه خود یک طبقه حاکم قدرتمند تولید کرده است و در عوض تعداد کثیری از افراد جامعه را در رده بی‏قدرت‏ها جای داده است. ازینرو، هر مقام منتخب جدیدی که به قدرت میرسد هر چقدر هم که شعارهای بنیادی سر داده باشد در مواجهه با این ساختار سنگین حاکم در جامعه یا کاری از پیش نخواهد برد یا بقول یکی از مشاوران کلینتون «ریگان سیستم سیاسی آمریکا را حداکثر 5 درجه به راست تغییر جهت داد، کلینتون حداکثر آنرا 5 درجه به چپ برخواهد گرداند»، داستان حداکثر همین است. مثال ملموس‏ترش این است که مهمترین شعار اقتصادی احمدی‏نژاد مبارزه با ربا در اقتصاد کشور بود. همه نظام سیاسی در رده بالا و مراجع دینی هم از وی حمایت می‏کردند اما توانست؟ پرهزینه‏ترین تغییرات مدیریتی را احمدی نژاد در بانک مرکزی به این علت انجام می‏داد که مدیران را مجبور به پرهیز از رباخواری کند اما حاصل چه شد؟‏ مقبولیت سیاسی وی از بین رفت و کاری هم از پیش نبرد. چه امید باطلی! حتی بحران بزرگ بین‏المللی که می‏رود بحران سده لقب بگیرد هم معلوم نیست بتواند اندکی از حرص رباخواری بکاهد حتی اگر به صراحت اعتراف کنند که مشکل از سیستم مبتنی بر نزول است. خلاصه سرتان را درد نیاورم. انقلاب، تنها می‏تواند انقلاب دینی باشد. انقلاب سیاسی اگر چه دستاوردهایی از جنس 5 درجه به راست ممکن است داشته باشد اما بشر منتظر اگر می‏خواهد تحولی بیافریند تنها با استعانت از خداوند و با ایدئولوژی نجات‏بخش دین و اسلام ممکن است. آن هم نه اینکه منتظر پیامبر بعدی باشیم یا امام بعدی. خودمان باید آستین بالا بزنیم و از خودمان هم باید شروع کنیم. من اگر متحول شوم حتی لازم نیست تو را هم متحول کنم، جهان خودبخود متحول خواهد شد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • ترسیم مرزها (پنج شنبه 87/8/16 ساعت 5:3 عصر)

    حمله هلی کوپترهای آمریکایی به سوریهاقدام هفته گذشته آمریکا در حمله کور به یک ساختمان نیمه‏کاره در سوریه شگفتی همه را برانگیخت. معلوم نیست چرا دولت آمریکا اصرار دارد ماهیت جلاد صفت خودش را دائم جار بزند، مگر کسی مانده است که این خبر بگوشش نرسیده باشد؟ این اقدام آمریکا بضرر تلاش این کشور برای انعقاد توافقنامه امنیتی با عراق بود. چرا که نشان داد آمریکاییها حتی در صورت قول صوری برای استفاده نکردن از خاک عراق برای حمله به کشورهای همسایه هم به آن در عمل پایبند نخواهند بود. این اقدام با تحریک سوریه تاثیر منفی بر مذاکرات به اصطلاح صلح میان سوریه و اسراییل گذاشت. در حقیقت اکنون تراز سوریه بدلیل اینکه تا حدی با نفر اصلی طرف شده است در مذاکرات بالاتر رفته است و نشان به آن نشان که قرار است آمریکا نیز در مذاکرات بعنوان بزرگتر اسراییل وارد شود. این اقدام از دیدگاه افکار عمومی بین‏المللی کاملا محکوم شد و نشانه‏ای خطرناک از ماهیت جنگ‏طلب آمریکا محسوب شد. حتی نزدیکترین هم‏پیمانان اروپایی نیز آنرا محکوم کردند. با این اوصاف چرا دولت دیوانه بوش که می‏رود به زباله‏دان تاریخ بپیوندد دست به چنین اقدامی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زد؟ با اینکه می‏دانست این اقدام احتمال پیروزی مک‏کین را که دنباله‏روی بوش محسوب می‏شود بشدت کاهش می‏داد. به گمان من این حمله را باید پاسخ متقارن ابرقدرت تنهای سابق به ابرقدرت در حال ظهور روسیه دانست. دخالت نظامی روسیه در گرجستان تلاش‏های آمریکا برای نفوذ به سرحدات روسیه را با شکست روبرو کرده بود. اقدام روسیه بسیار موفق بود و حمایت افکار عمومی جهانی را نیز بدست آورد. آمریکا با نمایش نوعی عملیات نظامی محدود در سوریه خواست پرستیژ ابرقدرتی خود را در سطح جهانی حفظ کرده باشد. این هشداری به روسیه بود که به تجهیز سوریه بعنوان دشمن اسراییل پایان دهد وگرنه بلایی که بر سر گرجستان آمد ممکن است بسر سوریه نیز بیاید. آمریکا تلاش می‏کند با عقب کشیدن از قفقاز مرزهای استراتژیک دو ابرقدرت را در خاورمیانه ترسیم کند. تلاش می‏کند با روسیه بر سر نوعی تقسیم جهان به حوزه‏های نفوذ به توافق برسد. اما زهی خیال باطل. آن هم در حساس‏ترین نقطه جهان و بر سر یکی از سرسخت‏ترین مخالفان غرب. حتی اگر روسیه نیز به سوریه کمک نکند جبهه مقاومت منطقه‏ای آنقدر قوی است که آمریکا نمی‏تواند روی این منطقه بعنوان بخشی از حوزه نفوذ خود حساب کند. به همین دلیل هم بود که اقدام آمریکا با عکس‏العمل جهانی روبرو شد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی، بین‏المللی

    معامله با جان (جمعه 87/8/10 ساعت 5:14 عصر)

    هر جا که کوهی از پول دیدید یقین داشته باشید بی‏عدالتی و ظلمی در کار است، حتی اگر در مقدس‏ترین پوشش‏ها پیچیده شده باشد. دستمزدهای بالا نتیجه گفتمان‏هایی است که توسط ثروتمندان تولید شده است تا ضامن حفظ نظم ناعادلانه موجود به نفع آنها باشد. کارکرد این گفتمان‏ها خاموش کردن اکثریت مردم یا حتی قانع کردن آنها به این مساله است که گروه نخبه حاکم بر سازمان‏ها و نهادها حق دارند و حتی باید دستمزدهایی چنین بالا دریافت کنند و به این وسیله بر تسلط آنها مهر مشروعیت و ثبات ذاتی می‏زند. گفتگویی که با دوست پزشکم داشتم انگیزه‏ای شد برای پرداختن به یکی از زشت‏ترین بی‏عدالتی‏های حاکم بر جامعه ما، آنجا که درد جانکاه انسان‏ها وسیله‏ای می‏شود برای زندگی غرق در رفاه برخی پزشکان. البته پزشکان تنها قشری نیستند که بر اسب بی‏عدالتی سوارند، مثال بهتر شاید مدیران صنایع و بخش خصوصی باشند. آنها که در مجامع عمومی سهامداران برای خود پاداش‏های صدها میلیونی «تصویب» می‏کنند انگار سود شرکت بیش از هر چیز محصول عرق جبین آنهاست. و تازه اگر هم شرکت سودی نداد یا ضرر کرد نه تنها پاداش‏ها را پس نمی‏دهند بلکه حداکثر کمی مبلغ پاداش خود را کاهش می‏دهند آخر آنها همیشه همه تلاش خود را کرده‏اند.

    اما موضوع بحث ما یک صنف اخیرا برکشیده بنام جراحان است. جراحی در ابتدا مربوط به شکسته‏بندی و معالجه زخم‏ها بود و از رشته پزشکی جدا بود. طبعا جراحان نیز جزء طبقات پایین پزشکان بودند و دستمزدهای کمی نیز دریافت می‏کردند. آنها دوره‏گردهایی بودند که از روستایی به روستای دیگر در سفر بودند و بسیاری اوقات مورد اعتماد مردم نیز نبودند. تا اینکه در یکی دو قرن پیش پس از مبارزات بسیار و با پیشرفت علم پزشکی و جراحی، آنها تبدیل به یک صنف بسیار قوی و این روزها حتی قوی‏تر از پزشکان شده‏اند. علت این است که غالبا مهلک‏ترین بیماری‏ها تنها بکمک جراحی قابل درمان است. با این وجود جراحان امروزه سمبول قشر متمول جامعه هستند،‏ ثروتمندانی که بدلیل منتی که بر نجات‏یافتگان خود دارند کسی را یارای انتقاد از آنان نیست و رفاه‏طلبی آنها کمتر مورد مناقشه قرار می‏گیرد. در دفاع از جراحان گفته می‏شود که کسی که جراحی را بعنوان یک شغل برمی‏گزیند عملا از زندگی خود می‏گذرد و در خدمت جامعه قرار می‏گیرد. چنین شخصی نه خواب دارد نه تفریح نه تعطیلات. خانه‏ای نزدیک بیمارستان می‏خرد و دائم منتظر تماس تلفنی است که نیمه‏شب او را برای یک عمل اضطراری به بیمارستان فراخواند. وی شخصی است که بطور میانگین تا 36 سالگی فقط درس خوانده و حالا حق دارد چندین برابر دیگران درآمد داشته باشد. اما چند سال بیشتر درس خواندن و مقداری بی‏خوابی کشیدن باید با چند درصد افزایش حقوق جبران گردد؟ یک نفر دکترای مثلا فنی معمولا تا 30 سالگی مشغول تحصیل است. آیا او حق دارد درآمدی نزدیک به جراحان را مطالبه کند؟‏ برای شب نخوابیدن چقدر پول باید پرداخت شود؟‏ آیا جراحان از استرس زیادی در نتیجه در دست گرفتن جان بیماران رنج می‏برند؟‏اگر این طور است چرا تا بحال ندیده‏ایم اشتباه جراحی که به فوت یا نقص عضو یک بیمار منتج شده مورد پیگرد قرار گیرد؟ نه آنها کارشان را انجام می‏دهند و اگر مریض مرد هم مرد. مدافع جراحان شاید در گام آخر به مکانیسم عرضه و تقاضا پناه ببرد. آنها این مقدار می‏گیرند، میلیون‏ها تومان تنها برای دستمزد یک عمل چند ساعته، و بیمار بدلیل اهمیتی که برای جان خویش قایل است با رغبت این مبلغ را می‏پردازد. اما یک لحظه صبر کنید. بیایید برای یک لحظه به بازار آزاد حتی برای جان مردم هم معتقد باشیم. قاعده بازار این است که اولا قیمت‏ها بطور آزاد تعیین شوند و منعی برای اشتغال افراد در حرفه‏های مختلف وجود نداشته باشد. اما این بسیار دور از شرایط واقعی بازار سلامتی است. برای ارائه خدمات سلامتی شما باید سال‏ها درس بخوانید و مهمتر از آن حتی پس از فارغ‏التحصیلی نیز زیر سایه نهادی بنام سازمان نظام پزشکی فعالیت می‏کنید. تشکیل صنف پزشکان تنها یک معنی دارد و آن ایجاد اتحادیه برای ابال نگه داشتن دستمزدها بطور مصنوعی است. و چقدر هم موفقیت جراحان رویایی بوده است. آنها ده‏ها برابر یا بگوییم صدها برابر آنچه استحقاق آنرا دارند دستمزد دریافت می‏کنند. اگر دنبال قدرتمندترین اتحادیه‏ها می‏گردید راه‏آهن و صنایع سنگین را فراموش کنید. جامعه پزشکان و حقوق‏دانان در بیشتر جوامع از پرقدرت‏ترین سازمان‏های نفوذ هستند. مهمترین ابزار کار جراحان برای بالا نگه داشتن دستمزدها تنگ کردن ورودی به بازار کار است. قبول شدن در آزمون ورودی جراحی در مشکل بودن زبانزد است. بهانه‏شان برای این کار بالا نگه داشتن کیفیت است اما آیا واقعا کسانی که بیرون از دایره می‏مانند فاقد سخت‏کوشی لازم برای احراز صلاحیت کیفی بودند؟ وقتی عرضه کنندگان خدمات محدود شدند و همان تعداد محدود نیز برای جلوگیری از رقابت تحت امر اتحادیه قرار گرفتند نتیجه پولدار شدن به بهای خون مردم است. نتیجه انصراف بیماران فقیر از معالجه بدلیل نداشتن پول است. وقتی کسی به مسجد می‏آید و میان دو نماز می‏گوید که مریض دارم و برای خرج عمل درمانده‏ام همه کمک می‏کنیم اما هیچ گاه نمی‏پرسیم این پول کلان را چه کسی برای مداوا از تو خواسته است؟


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    <      1   2   3   4   5   >>   >
    فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 46 بازدید
    دیروز: 5 بازدید
    کل بازدیدها: 236121 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [122]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [118]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده